اصول جنگ
امام (ره) با آگاهي از خصوصيات جامعه در قلب اكثريت آنها نفوذ كرد و اراده
و روحيه آنها را برانگيخت و با توسل به آنها معادلات استراتژيكي را بر هم زد، كما
اين كه شعار «خون بر شمشير پيروز است» تهيج كننده همين مطلب بوده
است.
آيا موافق هستيد كه:
«اصل جلب افكار عمومي و پشتيباني همه جانبه ملت از جنگ و نيروهاي
مسلح»
به اصول نه گانه جنگ، اضافه شود؟
1- مقدمه:
پايه و شالوده علم و هنر جنگ را
كه شامل عصاره قوانين و تئوريهاي نظامي ارزيابي شده و نتيجه تجربيات و آزمايشات
پيدر پي صحنههاي جنگ ميباشد و حاصل خونهاي ريخته شده و ميراث عمليات نظامي قرون
گذشته و حال به شمار ميروند، تحت عنوان اصول جنگ نامگذاري
نمودهاند.
اين اصول در اثر پيروزيهايي كه از 500 سال قبل از ميلاد مسيح تاكنون نصيب
سرداران معروف گيتي كه عقل و تدبير و شجاعت را در هم آميخته و سپس با دانايي عمل
كردهاند، به دست آمده و به كشور خاصي ارتباط ندارند.
هر كشوري بر مبناي تعريفي كه از هر كدام از اصول جنگ دارد، براي خود اصولي
چند را پذيرفته است كه در عمليات نظامي براي نيل به پيروزي، آنها را مد نظر قرار
ميدهد.
هيچ كشوري در جهان، اصول جنگ كشورهاي ديگر را نفي نميكند، يعني نميتواند
نفي كند چون «اصل» تغيير ناپذير ميباشد، اما ميتواند تعريف ديگري براي آن منظور
نمايد. مفاد و محتواي تعريف است كه نيت و تعبير و منظور هر كشور را در مورد هر يك
از اصول جنگ انتخاب شده توسط آن كشور، تعيين و روشن
مينمايد.
شايان توجه است كه اصول جنگ جمهوري اسلامي ايران، موروثي ارتش و قدرت خاصي
نيست بلكه مربوط به قرون متمادي است كه به مرور تقويت و تكميل گرديده و تاريخ نظامي
ايران و اسلام نيز در تكوين و تأييد آن نقش بسزايي دارند.
اولين بار اين اصول توسط سون تزو استراتژيست معروف چيني مطرح شده است. اين
اصول فيزيكي و قابل لمس ميباشند، يعني فرماندهان در هر ردهاي با دريافت يا شناخت
مأموريت، آنها را در طرحريزي و هدايت نبرد يا عمليات مربوط بكار ميبرند. حتي
ميتوانند مؤلفههاي هر اصل را ليست كنند و اجراي صحيح آنها را در خلال طرحريزي و
اجرا كنترل نمايند.
2 – ماهيت جنگ تحميلي 8 ساله عراق عليه ايران، و حضور و شركت گسترده مردم
در كليه ابعاد نظامي، اقتصادي، سياسي، رواني و ..... و نقش رهبري كم نظير امام
خميني(ره) در ايجاد وحدت و همبستگي ملي و مذهبي و تفاهم بين همه اقشار، بخصوص جلب
اعتماد ملت نسبت به اهداف سياسي كشور و به تبع پشتيباني وسيع آنها از جنگ، اين حقير
را بر آن داشت كه براي چندمين بار روي اصول نه گانه جنگ مورد قبول ارتش، نظر
عميقتري بيفكنم و به دنبال حقايق مسلم ديگري باشم.
در اين بررسي مجدد، به اين مسأله اعتقاد پيدا كردم كه ضمن تأييد اصالت اصول
نه گانه قبلي ميتوانيم اصل ديگري تحت عنوان « اصل جلب افكار عمومي و پشتيباني همه
جانبه ملت از جنگ و نيروهاي مسلح» به آنها بيفزائيم. هر چند جهات و نكاتي از محتواي
اين اصل را ميتوان در محتوا و بطن «اصل تمركز» بيابيم. اما معتقدم اهميت اين موضوع
اخير به حدي هويدا و مشعشع است كه ميتوانيم جايگاه مستقلي براي آن در جمع اصول جنگ
منظور نمائيم.
اين اصل در بعد استراتژيكي نمايانگر اين حقيقت است كه براي دستيابي به
پيروزي نهايي در جنگ، ضرورت دارد، رهبري و دولت با برقراري روابط حسنه و تفاهم
متقابل با مردم و ايجاد يكپارچگي و وحدت ملي و مذهبي، افكار عمومي را در جهت جنگ
سوق داده و پشتيباني همه جانبه ملت، اعم از سياسي، نظامي، اقتصادي، اجتماعي، رواني
و صنعتي را از جنگ و نيروهاي مسلح جلب نمايند.
در سطح عملياتي و تاكتيكي، شامل سازمان دادن، تجهيز كردن، آموزش و
آمادهسازي نيروهاي مردمي و شركت آنها در جنگ در قالب نيروهاي مسلح به منظور تقويت
توان جبههها از نظر كمي و كيفي (در بعد عملياتي و تاكتيكي) در تمام طول مدت جنگ به
طور مداوم ميباشد.
مسلم و آشكار است كه ارتش جمهوري اسلامي ايران در شرايط آن زمان به تنهايي
قادر به دفع تجاوز و كسب پيروزي قطعي بر دشمن تا دندان مسلح نبود، زيرا معمولاً
نيروي نظامي كه كشورها در زمان صلح نگهداري مينمايند، در زمان جنگ كفايت نميكند و
بايد تعداد آنها افزايش يابد، سلاح، وسايل و تداركات و ارتباطاتش فراهم شود و سيستم
اداره و تامين وسايل ادامه يابد، يا به عبارت ديگر از عناصر قدرت ملي به صورت
كاملتري بهرهبرداري گردد. يكي از منابع و مولفهاي پر ارزش قدرت ملي، مردم است.
منظور از مردم فقط تعداد نيست بلكه مردم با مجموعه عقايد و انديشهها، خصوصيات و
فرهنگ ملي و مذهبي و روحيه و اعتماد آنان است كه در كشور اسلامي ما مركز ثقل
استراتژيكي محسوب ميشود.
اصولاً ارتش به علت بافت فرهنگي و سازماني خاص خود آمادگي پذيرش و آموزش و
تجهيز نيروهاي مردمي را به آن شكل گستردهاي كه منظور رهبر كبير انقلاب، حضرت امام
خميني (ره) بود، نداشت. بخصوص مسائل ناشي از انقلاب، امكان ايجاد چنين نيروي
ميليوني توسط ارتش را از نظر رواني غير ممكن يا با مشكل مواجه ساخته بود. بنابراين
براي استفاده كاملتر از عناصر قدرت ملي يعني «جلب اعتماد ملت و تشكل و بسيج گسترده
آنها در قالب نيروي نظامي به صورت داوطلب» از سازمان نو پا و جوشيده از بطن انقلاب
يعني سپاه پاسداران انقلاب اسلامي استفاده شد.
نيروي محركهاي كه اين اعتقاد و اين تمركز و پشتيباني بيدريغ و وسيع و
مداوم مردمي را خلق و مداومت بخشيد، يكي ديگر از عناصر تشكيل دهنده قدرت ملي يعني
رهبري قاطعانه حضرت امام خميني (ره) بود كه به عنوان عامل حياتي تركيب و هدايت
مجموعه عناصر متشكله قدرت ملي، به شكل كارسازي سرنوشت جنگ را دگرگون و پيروزي را
براي ايران اسلامي و خفت و خواري و ناكامي را براي دشمنان ما
آفريد.
امام در هر زماني، در هر محفلي و با هر گروه و فردي، بنا به اقتضا و مصلحت
نظام توصيه و يا نصيحت خاصي ميفرمودند كه به شكلي اعجاز برانگيز در ايجاد همبستگي
و وحدت ملي و تفاهم في ما بين كاملاً موثر واقع ميشد.
سخنان ساده و روشن و صريح ايشان در اعماق قلب آحاد ملت نفوذ مينمود و ضمن
رفع اختلافات و كدورتها نهايتاً سبب جلب اعتماد ملت نسبت به اهداف سياسي و نظامي
جنگ گرديده و در نتيجه مردم با تمام وجود از جنگ پشتيباني نمودند و از بذل جان و
مال خود براي دستيابي به پيروزي دريغ نكردند.
امام با رهبري بينظير، كليه اقشار ملت را اعم از روحاني، دانشجو،
دانشآموز، كارگر، كشاورز، پير، جوان، مرد و حتي جامعه زنان را به صحنه فرا خواند و
آن تفكر را كه زنها بايد فقط در خانه مشغول خانهداري باشند بر هم زد و ديديم كه
همان پيرزنهاي چادري نيز در پشت جبهه تا حد توان ولو با پختن نان يا دوختن لباس
رزم، جنگ را پشتيباني نمودند. متن سخنرانيهاي متنوع امام (ره) در اجتماع طبقات
مختلف مردم مبين اين حركت و نهضت عظيم و سرنوشتساز مردمي ميباشد كه به منظور درك
بيشتر، گزيدهاي از فرمايشات ايشان ذيلاً درج ميگردد:
ما ..... چهل و چند ميليون هستيم كه اگر همه با هم باشيم، مطمئناً نه شوروي
و نه آمريكا هيچ كاري نميتوانند بكنند.
يك دسته از مسلمانان شيعه هستند و يك دستهاي از مسلمانان سني، يك دسته
حنفي و دستهاي حنبلي و دستهاي اخباري هستند. اصلاً طرح اين معنا، از اول درست
نبود. در يك جامعهاي كه همه ميخواهند به اسلام خدمت كنند و براي اسلام باشند، اين
مسائل نبايد طرح شود. ما همه برادر هستيم و با هم هستيم امروز اختلاف بين ما، تنها
به نفع آنهايي است كه نه به مذهب شيعه اعتقاد دارند و نه به مذهب حنفي و يا ساير
فرق. آنها ميخواهند نه اين باشد نه آن، راه را اينطور ميدانند كه بين شما و ما
اختلاف بيندازند. ما بايد توجه به اين معنا بكنيم كه همه ما مسلمان هستيم و همه ما
اهل قرآن و اهل توحيد هستيم و بايد براي قرآن و توحيد زحمت بكشيم و خدمت بكنيم
...
« ........... مطمئن باشد كه شما پايداريد. ارتش مطمئن باشد كه پايدار است.
ما وظيفه داريم كه از ارتش پشتيباني كنيم، وظيفه خدايي داريم و شما مطمئن باشيد كه
ما از شما پشتيباني ميكنيم................ هيچ كس نميتواند كه به وضع شما و قدرت
شما تصرفي بكند و نميتواند كه يك تضعيفي از شما بكند، ملت ما با شما هستند، همه با
شما هستند. شما هم بايد با ملت باشيد و هستيد الحمدا...
وقتي يك ملت، همهشان با هم بودند، ارتشش بود، سپاهش بود، بسيجش بود با اين
وسعت، مردمش بودند، هيچ كس نميتواند باهاشان معارضه كند. هم آمريكا اين مطلب را
ميداند، هم شوروي ميداند كه ملت را وقتي بخواهند شكستي بدهند، به يك جبههاي شكست
ميدهند كه ملت همراهش نباشد.
يك جمعيتي كه يك هستند، يك دست هستند، اين جمعيت را نميشود به هم زد. كوشش
بكنيد در اين كه همه با هم باشيد. كوشش بكنيد به اين كه دست واحد باشيد، حتي دو دست
نه، دست واحد باشيد.
............. لكن شرط اين كه ما بتوانيم مقاومت كنيم و بتوانيم حفظ كنيم
اين كشور را، شما بخواهيد حفظ بكنيد حيثيت ملي خودتان را، حيثيت اسلامي خودتان،
شرطش اين است كه با هم باشيد. فكر اين كه من ارتشي هستم بايد چه باشم، من عرض
ميكنم سپاهي هستم بايد چه بشوم، من بسيجي هستم، اين فكر از سرتان دور بشود. همه
يكي هستيد و آن قدرت اسلام است و آن قدرت ملي خودتان است.»
«.......... ارتش و قواي مسلح ما و پاسدارهاي ما و همه اينها پشتوانهشان
همه ملت هست. الان شما ميبينيد سر تا سر مملكت ما در حال جنگند، دخترهاي توي
خانههايشان هم در حال جنگند، براي جنگيها دارند كار ميكنند. يك همچو مملكتي كه
ارتشش با ملتش يك است، رؤسايش با ديگران برادرند، اينها همه خدمتگزار هستند نسبت به
ملتشان، ملتشان از آنها پشتيباني ميكند يك همچو ملتي از چي ميترسد، و شما مطمئن
باشيد ........»
«........... در كجاي دنيا شما سراغ داريد يك همچو مطلبي، يك همچو پشتيباني
مردم از حكومت، از ارتش، سراغ نداريم ما جايي در اين، نظير نداشته است اين، در
تاريخ هم نميتوانيد پيدا كنيد از بچههاي كوچكي كه ده تومان دارند ميدهند به،
براي ارتشي كه آنجا، قواي مسلحهاي كه آنجا كار ميكنند يا آن پير زن هشتاد سالهاي
كه چند تا تخم مرغ دارد، اين ارزش دارد، ارزش اينها زياد است اما بايد حفظ كنيم اين
ارزش را پيروزي مملكت ما براي همين ارزشهاست»
«....... خود مردم بحمدا... حاضر هستند و ما بايد از آنها تشكر كنيم و
انصافاً ما رهين منت اين تودههاي بزرگواري هستيم كه همه چيزشان را ميدهند و چيزي
هم نميخواهند، از آن پير زنها كه آن چيزي كه در طول عمرشان تهيه كردند، حالا
ميآيند براي اسلام ميدهند تا آن اشخاصي كه قلكشان را ميشكنند و پولش را
ميآورند براي اسلام ميدهند، من نميتوانم توصيف كنم از اين ملت و نميتوانم تجليل
كنم، اما واگذار ميكنيم تا خداي تبارك و تعالي به آنها عنايت خاص خودش را اعطاء
بفرمايد»
«...... امروز روزي است كه بر شما ملت واجب است با سربازان و پاسداران
اسلام و ايران همكاري لازم و نزديك داشته باشند.
امروز روزي است كه ملت ما بايد دست در دست سپاه و ارتش نجيب و دلير گذاشته
به دشمنان بفهماند كه بر فرض محال اگر وارد شهري شوند تازه با مردمي مسلح و جنگجو
مواجه خواهند شد كه از وجب به وجب شهرشان دفاع ميكنند»
«امروز جنگ اصليترين مساله كشور است. ملت عزيز بايد توجه داشته باشد كه در
كشوري زندگي ميكند كه بيش از چهار سال است كه در جنگ به سر ميبرد و شهداي بزرگ
تقديم به اسلام و انقلاب نموده است و اكثر نارسائيها به مناسبت تحميل جنگ از طرف
ابرقدرتها بر ما است. بايد شور و شوق دفاع از ميهن اسلامي و اسلام را در تمامي
قلبها زنده نگه داشت. امروز قواي محترم مسلح كه حافظ حدود و ثغور كشور و حافظ نظم
در داخل، از شهرها و روستاها گرفته تا راههاي مواصلاتي بين آنها و از دفاع از كشور
در جبههها تا دفاع از مظلومان و بالاخره قواي نظامي و انتظامي و مردمي كه تشكر و
قدرداني از آنان در قدرت قلم قاصر است، وظيفههاي مهم و مشكلي دارد
............
عزيزاني كه در جبههها در دفاع از اسلام و كشور اسلامي سر از پا نميشناسند
و جهات معنوي و عرفاني آنان را و عمق ارزش آن را جز خداي تعالي كسي نميداند و راهي
براي امثال بر آن نيست، بايد هر چه بيشتر به نصرت حق تعالي اعتماد كنند، كه قدرتهاي
امكاني در مقابل نصر الهي ناچيز است. عزيزان من! شما پيروز و منصوريد، چه در راه
حق تعالي به نصر ظاهري برسيد و چه شهيد و معلول و اسير شويد.
............ و شما ملت عظيم الشان هستيد كه بايد چون كوه سر به فلك كشيده
در مقابل همه مشكلات بايستيد و خداوند تعالي با شماست. اينك به تمام متصديان امور و
دستاندركاران كشور هشدار ميدهم كه قدر اين جوانان حزبالهي را بدانيد و از آنان
قدرداني كنيد و آنان را تشويق نمائيد و در آغوش محبت خود حفظ كنيد اينان بودند كه
ايران را نجات دادند»
«............ قواي مسلح از ارتش و سپاه و ژاندارمري و شهرباني تا كميتهها
و بسيج و عشاير ويژگي خاصي دارند. اينان كه بازوان قوي و قدرتمند جمهوري اسلامي
ميباشند و نگهبان سر حدات و راهها و شهرها و روستاها و بالاخره نگهداران امنيت و
آرامش بخشان به ملت ميباشند، ميبايست مورد توجه خاص ملت و دولت و مجلس
باشند»
«اصولاً هر گاه بين اهدافي كه
دولتها براي خودشان تعيين ميكنند و ابزار و ارزشهايي كه بكار ميگيرند و آرمانهاي
مردم، يك نوع سازگاري و يك نوع رفاه و آشتي وجود داشته باشد، ملت با تمام وجود،
بسيج ميشود و از جنگ به خوبي پشتيباني مينمايد.»
در مورد فوق «ووچي» متفكر چيني گفته است: «اگر مردم، احساس تامين و امنيت
كنند و بين آنها و هيات حاكمه روابط حسنه و تفاهم متقابل وجود داشته باشد، در اين
صورت وضع دفاعي مملكت از استحكام كافي برخوردار خواهد بود. اگر فرقهها و دستجات
مختلف پشتيبان و مؤيد دولت باشند، در اين صورت پيروزي در جنگ مسلم و حتمي
است.»
همچنين سونتزو در 550 سال قبل از ميلاد گفته است: «يكپارچگي و وحدت ملي
يكي ازضروريترين و مهمترين شرايط دست زدن به يك جنگ منجر به پيروزي است. و اين
پيروزي قابل تحقق نيست، مگر در سايه وجود دولتي دلسوز و فداكار نسبت به بهبود زندگي
مردم و اجتنابكننده از هر نوع زورگويي و ستمگري نسبت به
آنان.»
«مهمترين وسيله و عاملي كه ميتواند آحاد ملت ما را با هم متحد و همسو كند
و آنها را تشويق نموده و بر سر حال آورد تا بدانجا كه حس شرافت و افتخار با خون
آنها آميخته و عجين گردد و عاشقانه و صميمانه در راه دفاع از آرمانهاي مذهبي و ملي،
جنگ را با طيب خاطر پذيرا شوند و از آن نهراسند و آن را به موثرترين وجهي پشتيباني
و حمايت كنند، احساسات مذهبي و احساسات ملي است كه به نظر ميرسد در ايران اسلامي
اين دو عامل در ريشه يكي هستند. فرهنگ ملي اكثريت جامعه ما را افراد مومن و معتقد
به اسلام تشكيل داده است. در صورتي كه مذهب را از آنها جدا كني هويت اصلي خود را از
دست رفته ميدانند، بنابراين، هر فرهنگي غير از شرايط فوق بر جامعه ما حاكم گردد،
منجر به دوگانگي و تفرقه و جدايي ميگردد. در كشور ما اسلام زدايي كردن در حقيقت به
معني تضعيف عناصر ناسيوناليست ميباشد. و برعكس، تقويت و ترويج اسلام به منزله
تقويت و ارج نهادن به عناصر ملي خواهد بود.»
يكي از عوامل و مولفههايي كه در كشور ما سبب جلب افكار عمومي و پشتيباني
ملت از جنگ ناخواسته و تحميلي ميگردد، احترام و ارج نهادن به احساسات مذهبي و ملي
آحاد جامعه است و در واقع برانگيختن اين ارزشها ميتواند به عنوان نيرويي بازدارنده
مورد بهرهبرداري قرار گيرد. مسئولين كشور براي رعايت اصل مورد بحث ، ضرورت دارد
ضمن حفظ تعادل مناسبات منطقه اي وفرامنطقه اي واعتمادسازي جهاني، باپرهيز
ازتشنج ، شعارهاي اصيل مذهبي را با
شعارهاي ملي از قبيل «چو ايران نباشد تن من مباد ...» و «همه سر به سر تن به كشتن
دهيم – از آن به كه كشور به دشمن دهيم» در هم آميخته و ايراني قوي و شكست ناپذير در
برابر دشمنان بسازند. ما بايد به اين حقيقت آگاه باشيم كه در ايران اسلامي، خصوصيات
ملي، اراده ملي و اصول اخلاقي، كه هر يك به تنهايي و هماهنگ با يكديگر به استعداد و
شهامت يك ملت براي جنگيدن شكل ميبخشد، در قالب ناسويوناليسم اسلامي متجلي گشته و
شكل گرفته است. به همين دليل امام (ره) با درك اين موضوع و با درايت خاص، ميزان
تاثير و حتي طريقه نفوذ آنها را تعيين و با استفاده از شيوههاي مؤثر، از اين گونه
عوامل قدرت ملي كه داراي ظرافت خاص خود ميباشند به بهترين شكلي بهرهبرداري
نمودند. امام مردم و خصوصيات آنها را عميقاً ميشناختند.
اصولاً وقتي خصوصيات طبقه حاكم جدا از ويژگيهاي ملت باشد، در اين صورت
برانگيختن انگيزههاي ملت، مشكل و حتي غير ممكن خواهد بود. اما آنان كه برگزيدگان
واقعي مردم هستند و به نيابت از سوي ملت، در صلح و جنگ عمل نمودهاند، سياستها را
تنظيم، اجرا و پشتيباني كردهاند به خوبي توانستهاند از كيفيتهاي فكري و اخلاقي كه
خصوصيات ملي مردم كشورشان را تشكيل ميدهند بهرهبرداري نموده و ايجاد وحدت و
همبستگي نموده و پشتيباني عميق مردم را در لحظات بحراني جلب
نمايند.
امام (ره) با آگاهي از خصوصيات جامعه در قلب اكثريت آنها نفوذ كرد و اراده
و روحيه آنها را برانگيخت و با توسل به آنها معادلات استراتژيكي را بر هم زد، كما
اين كه شعار «خون بر شمشير پيروز است» تهييج كننده همين مطلب بوده است. مارشال
دوساكس در جستجوي سرچشمههاي مرموز پيروزي و شكست، در كتابش به نام «موهومات در هنر
جنگ» چنين نتيجه گيري كرده است كه «راه حل پيروزي در قلب انسانها قرار دارد و شخص
بايد در آنجا به جستجو بپردازد»
همچنين كلاسويتز صد سال بعد، در اثرش به نام «در جنگ» در مييابد كه اكثر
موضوعاتي را كه در كتابش مورد بحث قرار داده، نيمي ناشي از علت و معلول فيزيكي است
و نيمي ديگر ناشي از علت و معلول رواني است و شايد بتوانيم بگوييم كه علت و معلول
فيزيكي تقريباً چيزي بيش از دسته چوبي شمشير نيست. در حاليكه روحيه و روان به منزله
تيغه آن و سلاحي حقيقي است كه از فلزهاي خالص ساخته و پرداخته شده است. امام (ره)
براي جلب افكار عمومي و بالا بردن روحيه مردم و جلب پشتيباني ملت از جنگ و نيروهاي
مسلح، از همين خصيصه استفاده كردند و با نفوذ به قلب و روان مردم، ايجاد همبستگي و
وحدت نمودند.
با توجه به موارد بالا، در مييابيم كه براي پيروزي در جنگ، رعايت اصل «جلب
افكار عمومي و پشتيباني همه جانبه ملت از جنگ و نيروهاي مسلح» در ابعاد استراتژيكي،
عملياتي و تاكتيكي، لازم الاجرا ميباشد.
با توجه به اين نكته كه در زمان جنگ قسمت قابل ملاحظهاي از رزمندگان را
نيروهاي احتياط و ذخيره تشكيل ميدهند بنابراين نحوه برخورد و رفتار فرماندهان با
پرسنل وظيفه در حين خدمت بايد به گونهاي منطقي، انساني و كارساز باشد كه آنها را
افرادي علاقهمند به سازمان و نيروهاي مسلح بارآورده به نحوي كه هنگام احضار، با دل
و جان پذيراي خدمت و جانفشاني در راه آرمان و اهداف واگذاري باشند. نقش نيروهاي
مقاومت بسيج هم مهمتر و پر رنگتر از نيروهاي مذكور ميباشد.
قرارگاههاي عملياتي و بالاخص تاكتيكي كه سازماندهي و بكارگيري لشكرها
تيپها و گردانها را در صحنههاي نبرد بعهده دارند موظفند با بهرهگيري از مجموعه
عقايد، انديشهها، خصوصيات و فرهنگ ملي و مذهبي، انگيزههاي پرسنل را برانگيخته،
اراده و شهامت آنان را شكل داده، بين آنها ايجاد همبستگي و وحدت نموده به نحوي كه
حس شرافت و افتخار با خون آنها آميخته و عجين گرديده و عاشقانه و صميمانه در راه
وصول به آرمانهاي ملي و مذهبي، جنگ را با طيب خاطر پذيرا شده و از آن هراسي نداشته
باشند و بدين وسيله تاثيرات ناشي از پشتيباني ملت از جنگ و نيروهاي مسلح را به فعل
تبديل و قدرت رزمي جبههها را افزايش دهند.
جنگ تحميلي 8 ساله در زمينه بسيج نيروهاي مردمي به ما درسهايي آموخت كه
لازم است اينك در زمينه جذب نيروها، سازماندهي، تجهيز، آموزش و آمادهسازي آنها و
همچنين شكل بكارگيري اين نيروها از آن دروس بهرهبرداري كنيم و نقاط ضعف را از بين
برده و نقاط قوت را تعميم و توسعه دهيم.
ضروري است كه در زمان صلح طرحها، دستورالعملها و روشهاي مناسبي براي بسيج
تهيه شود تا در زمان جنگ، مشكلي ايجاد نگردد و جريان امر از يك مكانيزم منطقي و
عملي موثري پيروي نمايد.
از نيروهاي بسيجي متناسب با توانائيها و خصايل آنها بخصوص از نظر علمي و
شأن اجتماعيشان بهرهبرداري شود و تركيبات و روابط سارماني آنها مشخص، مدون و مصوب
گردد.
پشتيباني جبههها بايد مداومت داشته باشد تا اين امكان به وجود آيد كه
متناسب با نوع و وسعت عملياتي كه بايد انجام گيرد، استعداد نيروها تغيير يابد.
طرحها بايد از انعطاف معقولي برخوردار باشد.
با توجه به اين مطلب كه قانون نظام وظيفه عمومي، جوابگوي نيازمندي نيروي
انساني در زمان جنگ نيست و اين قانون فقط پرسنل ردههاي پايين مشاغل نظامي را تامين
ميكند و در زمان جنگ به پرسنلي نيازمند ميباشيم كه بتوانند در ردههاي متوسط و
بالاتر نيز انجام وظيفه نمايند. بنابراين ضرورت دارد در طرح بسيج، اين نقص مرتفع
شود و براي اشغال پستهاي رده متوسط و بالاتر نيز نيروي لازم كه توانايي انجام وظيفه
در آن مشاغل را داشته باشند پيشبيني گردد. افراد مذكور بايد در زمانهاي لازم،
آموزشهاي تئوري و عملي را ديده تا تجربه و ورزيدگي و صلاحيت لازم را براي اشغال
پستهاي مورد نظر كسب كنند.
نيروهاي بسيجي به پشتيباني لازم از قبيل وسايل، جنگافزار، غذا و خدمات
مختلف نيازمند ميباشند كه ضرورت دارد ترتيب انجام اين پشتيبانيها از قبل پيشبيني
و به موقع فراهم گردد. براي اين كار لازم است سيستم خاصي جهت تامين و تعديل
احتياجات نيروها بوجود آمده و فعال شود. در زمان جنگ 8 ساله اين بار سنگين بر دوش
ملت قهرمان، صبور، ايثارگر و نجيب بود، هر چنداين موضوع جاي افتخار و سربلندي است
اما اصلح است مكانيزم اين امر به صورت سازمان يافته و منطقيتري صورت
گيرد.
در طرحهاي بسيج ملي ضرورت دارد كه نحوه استفاده و بكارگيري اضطراري ساير
منابع ملي از قبيل كارخانجات صنعتي دولتي و خصوصي و محصولات دفاعي، مشخص و در جهت
پشتيباني از نيروهاي مسلح منظور شوند، زيرا آمادگي صنعتي نبايد به عمليات متداول و
متعارف جاري محدود شود، در زمان جنگ لازم است از حداكثر توليد بهره گرفت. براي تهيه
اين طرحها لازمست از متخصصين نظامي، اقتصادي، صنعتي و حتي سياسي استفاده شود، به
نحوي كه توسعه سريع توليدات را به ميزان كافي براي تامين احتياجات نظامي و پشتيباني
از جنگ و حتي تامين نيازمنديهاي غيرنظامي و صادرات را مقدور
سازد.
به هر صورت لازمست در زمان صلح پيشبيني ظرفيت حداكثر توليدات، بخصوص از
نظر تجهيزات نظامي، براي پشتيباني از جنگ احتمالي، به عمل آيد. عدم توجه به اين
موضوع از نظر طرحهاي استراتژيكي خطر آفرين خواهد بود. همچنين ضرورت دارد طرحهائي
براي كنترل منابع از آغاز مخاصمات تهيه شود تا بتوان مداومت پشتيبانيها را حفظ
نمود.
در خاتمه از كليه كارشناسان، فرهيختگان، پژوهشگران و محققين، درخواست
مينمايم، مقاله حاضر را نقد نموده و در جهت تأئيد، تكميل و يا رد آن اين حقير را
ياري فرمايند.
منبع :بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس