عشق و احساس
عشق یعنی احساس و احساس یعنی انسان بودن پس همیشه انسان باش!
 
 

ديدن بهشت و جهنم



یک مرد روحانی، روزی با خداوند مکالمه‌ای داشت: خداوندا! دوست دارم بهشت و جهنم را در اين دنيا به من نشان بدهي .

خداوند آن مرد روحانی را به سمت دو در هدایت کرد و یکی از آنها را باز کرد؛ مرد نگاهی به داخل انداخت. درست در وسط اتاق یک میز گرد بزرگ وجود داشت که روی آن یک ظرف خورش بود؛ و آنقدر بوی خوبی داشت که دهانش آب افتاد.!

افرادی که دور میز نشسته بودند بسیار لاغر مردنی و مریض حال بودند. به نظر قحطی زده می‌آمدند. آنها در دست خود قاشق‌هایی با دسته بسیار بلند داشتند که این دسته‌ها به بالای بازوهایشان وصل شده بود و هر کدام از آنها به راحتی می‌توانستند دست خود را داخل ظرف خورش ببرند تا قاشق خود را پُر کنند. اما از آن جایی که این دسته‌ها از بازوهایشان بلندتر بود، نمی‌توانستند دستشان را برگردانند و قاشق را در دهان خود فرو ببرند…

مرد روحانی با دیدن صحنه بدبختی و عذاب آنها غمگین شد. خداوند گفت: تو جهنم را دیدی!

آنها به سمت اتاق بعدی رفتند و خدا در را باز کرد. آنجا هم دقیقا مثل اتاق قبلی بود. یک میز گرد با یک ظرف خورش روی آن، که دهان مرد را آب انداخت!

افراد دور میز، مثل جای قبل همان قاشق‌های دسته بلند را داشتند، ولی به اندازه کافی قوی و تپل بوده، می‌گفتند و می‌خندیدند. مرد روحانی گفت: نمی‌فهمم!

خداوند جواب داد: ساده است! فقط احتیاج به یک مهارت دارد! می‌بینی؟ اینها یاد گرفته‌اند که به همدیگر غذا بدهند، در حالی که آدم‌های طمع کار تنها به خودشان فکر می‌کنند!

 


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:ديدن بهشت و جهنم, :: 20:28 :: توسط : پویا اس ام


خدايا چرا من؟

آرتور اش  قهرمان افسانه ای تنیس هنگامی که تحت عمل جراحی قلب قرار گرفت، با تزریق خون آلوده، به بیماری ایدز مبتلا شد طرفداران آرتور از سر تا سر جهان نامه هایی محبت آمیز برایش فرستادند

یکی از دوستداران وی در نامه خویش نوشته بود: “چرا خدا تو را برای ابتلا به چنین بیماری خطرناکی انتخاب کرده؟”

آرتور اش، در پاسخ این نامه چنین نوشت

در سر تا سر دنیا بیش از پنجاه میلیون کودک به انجام بازی تنیس علاقه مند شده و شروع به آموزش می کنند

حدود پنج میلیون از آن ها بازی را به خوبی فرا می گیرند

از آن میان قریب پانصد هزار نفر تنیس حرفه ای را می آموزند

و شاید پنجاه هزار نفر در مسابقات شرکت می کنند

پنج هزار نفر به مسابقات تخصصی تر راه می یابند

پنجاه نفر اجازه شرکت در مسابقات بین المللی ویمبلدون را می یابند

چهار نفر به مسابقات نیمه نهایی راه می یابند

و دو نفر به مسابقات نهایی

وقتی که من جام جهانی تنیس را در دست هایم می فشردم هرگز نپرسیدم که “خدایا چرا من؟

و امروز وقتی که درد می کشم، باز هم اجازه ندارم که از خدا بپرسم :”چرا من؟

 

 


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:خدایا چرا من؟, :: 20:19 :: توسط : پویا اس ام

گریه نکن ...

بزرگتر که می شوی یاد می گیری چطور خودت، خودت را دلداری بدهی ... 


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:, :: 20:13 :: توسط : پویا اس ام

باید قمارباز باشی تا بفهمی فرق است بین ‘باختن’ و ‘بد’ باختن…
 


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:, :: 20:12 :: توسط : پویا اس ام

لا تدعوك الى مبارزه، و ان دعيت اليها فأجب، فان الداعى باغ و الباغى مصروع. ?

ترجمه:

كسى را به ستيز دعوت مكن، اما اگر تو را به مبارزه دعوت كردند، براى دفاع از خود، جنگ را قبول كن. زيرا شخص ستيزه جو، ستمگر است، و ستمگر بر خاك مى‏افتد و مغلوب مى‏شود. 
شرح:

يكى از افتخارات فراوان اسلام، اين است كه در دستورات آن هيچگاه دعوت به ستيزه وجود ندارد. زيرا اسلام، دين صلح و صفا و آشتى است، و قادر است كه تمام مسائل را با منطق قوى و دلايل روشن و محكم خود حل كند. و بخاطر همين برخوردارى از منطق و دليل است كه هيچگاه پيغمبر (ص) و ائمه معصوم (ع) لازم نمى‏ديدند كارها را با زور پيش ببرند، و رفتار جنگ طلبانه داشته باشند و جنگى را شروع كنند. 
در جنگهاى صدر اسلام، هيچگاه حضرت محمد (ص) و مسلمانان براى جنگ پيشقدم نمى‏شدند و به جنگ كسى نمى‏رفتند. بلكه اين دشمنان اسلام بودند كه يا بطرف مسلمانان لشكر كشى ميكردند، يا آنقدر به آزار و اذيت و شكنجه مسلمين مى‏پرداختند كه آنها هم براى دفاع از خود ناچار از جنگيدن مى‏شدند. 
دليل اينكه اسلام، پيشقدم شدن در جنگ و جنگ‏طلب بودن را جايز نميداند. اين است كه هر كس جنگ‏طلب باشد، و با برپاكردن جنگ به كشتار و تجاوز دست بزند،((ستمگر)) است. و ستمگر نيز، سر انجام بر خاك مى‏افتد و مغلوب ميشود. پس اسلام، هرگز دستور جنگ‏طلبى نمى‏دهد، چون هرگز نميخواهد پيروانش ستمگر باشند. 
اما همان اندازه كه اسلام، مسلمانان را از جنگ‏طلبى بر حذر ميدارد، به همان اندازه هم، هر مسلمانى را موظف ميسازد كه در برابر جنگ طلبها، از خود دفاع كند. زيرا دفاع نكردن در برابر جنگ طلبها، دليل خوارى و زبونى است، و اسلام هرگز نميخواهد كه پيروانش خوار و زبون باشد و به ديگران، اجازه كشتار و تجاوز بدهد. 
به همين دليل است كه امام عليه‏السلام نيز مى‏فرمايد كه مسلمانان نبايد جنگ طلب باشند، اما اگر جنگى به آنها تحميل شد، بايد بهر قيمتى كه هست از خود دفاع كنند و حتى((با چنگ و دندان به جهاد برخيزند و به زمزمه‏هاى شوم صلح و سازش اعتنا نكنند)).   


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:ستيزه‏جويى, :: 15:16 :: توسط : پویا اس ام

و سئل عن الايمان، فقال: الايمان معرفه با لقلب، و اقرار با للسان، و عمل با لاركان. ?

ترجمه:

از اميرالمؤمنين عليه‏السلام، پر سيدند كه:((ايمان چست))؟
فرمود:((ايمان عبارت است: شناخت قبلى، اعتراف و اقرار به زبان، عمل با اعضاء و جوارح بدن))
شرح:

ايمان حقيقى: نشانه‏هائى دارد، كه هر كس اين نشانه‏ها را در خود داشته باشد، مؤمن حقيقى است. 
امام عليه‏السلام، براى مؤمن حقيقى، سه نشانه اصلى و مهم تعيين فرموده است، كه ما نيز با توجه به آنها ميتوانيم مؤمنان حقيقى را بشناسيم. طبق فرموده امام (ع) مؤمن حقيقى كسى است كه: 
* اولا شناخت قبلى داشته باشد. يعنى از صميم قلب و از ته دل، وجود خدا را شناخته باشد، و صميمانه معتقد باشد كه اصول دين اسلام، يعنى يگانگى خداوند متعال، نبوت حضرت محمد (ص)، و فرارسيدن روز قيامت، عدل خداوند و جانشينى امامان عليه‏السلام ، بر حق است. 
* ثانيا به زبان اعتراف كند، يعنى اعتقادات الهى و اسلامى خود را بر زبان آورد، و همواره كلمه((شهادتين)) را به زبان جارى سازد، و به يگانگى خدا و نبوت حضرت محمد (ص) اقرار كند. 
* ثالثا وظايف اسلامى خود را با اعضاء بدنش انجام دهد، يعنى وضو ساختن، نماز خواندن، روزه گرفتن، بدنگرفتن با زبان بد نشنيدن با گوش، نگاه حرام نكردن با چشم، و... تمام وظائفى را كه خداوند براى اعضاء بدن او تعيين فرموده است، بطور صحيح و كامل به انجام رساند. 
بنابراين، كس كه يكى از اين نشانه‏ها، يا قسمتى از اين نشانه‏ها را نداشته باشد، نمى‏توان خود را مؤمن حقيقى بداند.   


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 15 آبان 1391برچسب: ايمان چيست؟ , :: 15:13 :: توسط : پویا اس ام

گفتم: خسته‌ام

گفت: “لاتقنطوا من رحمة الله” از رحمت خدا ناامید نشید (زمر/۵۳)

گفتم: انگار، مرا فراموش کرده ای!

گفت: “فاذکرونی اذکرکم” منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره/۱۵۲)

گفتم: تا کی باید صبر کرد؟

گفت: “و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا” تو چه می‌دانی! شاید موعدش نزدیک باشه (احزاب/۶۳)

گفتم: تو بزرگی و نزدیکیت برای منِِِ کوچک، خیلی دوره! تا آن موقع چه کار کنم؟

گفت: “واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الله” کارهایی که به تو گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کند (یونس/۱۰۹)

گفتم: خیلی خونسردی! تو خدایی و صبور! من بنده‌ات هستم و ظرف صبرم کوچک است… یک اشاره‌ کنی تمامه!

گفت: “عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم” شاید چیزی که تو دوست داری، به صلاحت نباشه (بقره/۲۱۶)

گفتم: “انا عبدک الضعیف الذلیل…” اصلا چطور دلت میاد؟

گفت: “ان الله بالناس لرئوف رحیم” خدا نسبت به همه‌ی مردم (نسبت به همه) مهربان است (بقره/۱۴۳)

گفتم: دلم گرفته

گفت: “بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا” (مردم به چی دلخوش کردن؟!) باید به فضل و رحمت خدا شاد باشند (یونس/۵۸)

گفتم: اصلا بی‌خیال! توکلت علی الله

گفت: “ان الله یحب المتوکلین” خدا آنهایی را که توکل می‌کنند دوست دارد (آل عمران/۱۵۹)

گفتم: خیلی چاکریم! ولی این بار، انگار گفتی: حواست را خوب جمع کن!

گفت: “و من الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه خیر اطمأن به و ان اصابته فتنة انقلب علی وجهه خسر الدنیا و الآخره” بعضی از مردم خدا را فقط به زبان عبادت می‌کنند. اگه خیری به آنها برسد، امن و آرامش پیدا می‌کنند و اگر بلایی سرشان بیاید تا امتحان بشوند، رو گردان میشوند. خودشان تو دنیا و آخرت ضرر می‌کنند (حج/۱۱)

گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌کنم؛

گفت: “فانی قریب” من که نزدیکم (بقره/۱۸۶)

گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم… کاش می‌شد به تو نزدیک بشوم

گفت: “و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال” هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/۲۰۵)

گفتم: این هم توفیق می‌خواهد!

گفت: “ألا تحبون ان یغفرالله لکم” دوست ندارید خدا شما را ببخشد؟! (نور/۲۲)

گفتم: معلومه که دوست دارم مرا ببخشی

گفت: “و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه” پس از خدا بخواهید شما را ببخشد و بعد توبه کنید (هود/۹۰)

گفتم: با این همه گناه… آخر چه کاری می‌توانم بکنم؟

گفت: “الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده” مگر نمی‌دانید خداست که توبه را از بنده‌هایش قبول می‌کند؟! (توبه/۱۰۴)

گفتم: دیگر روی توبه ندارم

گفت: “الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب”(ولی) خدا عزیز و دانا است، او آمرزنده‌ی گناه هست و پذیرنده‌ی توبه (غافر/۳)

گفتم: با این همه گناه، برای کدام گناهم توبه کنم؟

گفت: “ان الله یغفر الذنوب جمیعا” خدا همه‌ی گناه‌ها را می‌بخشد (زمر/۵۳)

گفتم: یعنی اگر باز هم بیابم؟ بازهم مرا می‌بخشی؟

گفت: “و من یغفر الذنوب الا الله” [چرا که نه!] به جز خدا کیه که گناهان را ببخشد؟ (آل عمران/۱۳۵)

گفتم: نمی‌دانم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتشم می‌زند؛ ذوبم می‌کند؛ عاشق می‌شوم! … توبه می‌کنم

گفت: “ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین” [این را بدان که] خدا هم توبه‌کننده‌ها و هم آنهایی که پاک هستند را دوست دارد (بقره/۲۲۲)

ناخواسته گفتم: “الهی و ربی من لی غیرک” ای خدا و پروردگار من! [آخر] من جز تو که را دارم؟

گفت: “الیس الله بکاف عبده” خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟ (زمر/۳۶)

گفتم: در برابر این همه مهربانیت چه کار می‌توانم بکنم؟

گفت: “یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما” ای مؤمنین! خدا را زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشته‌هایش بر شما درود و رحمت می‌فرستند تا شما را از تاریکی‌ها به سوی روشنایی بیرون بیاورند. خدا نسبت به مؤمنین مهربان است. ( احزاب/۴۲)

گفتم: هیچ کسی نمی‌داند تو دلم چه می‌گذرد

گفت: “ان الله یحول بین المرء و قلبه” خدا حائل هست بین انسان و قلبش! (انفال/۲۴)

گفتم: غیر از تو کسی را ندارم

گفت: “نحن اقرب الیه من حبل الورید” ما از رگ گردن به انسان نزدیک‌تریم (ق/۱۶)

با خودم گفتم: خداوند!… خالق هستی!… با فرشته‌هایش!… به ما درود می‌فرستند تا هدایت شویم؟!

پس باید ثابت کنم که شایسته‌ی سلام و درود عرشیانم

 

باید گوهر درونم را از هرچه زنگار است پاک کنم

 


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:گفت و گو عامیانه با خدا, :: 14:57 :: توسط : پویا اس ام

آمریکت نماد نقض حقوق بشر

در آن زمان روزنامه اينديپندنت گزارش مفصلي با نام 'پرونده هاي شكنجه و تاكتيك هاي بازجويي' منتشر كرد كه در آن به شرح رفتار افسران سيا در زندانهاي مخفي با سران القاعده پرداخت و اعلام كرد كه سيا در روماني و لهستان بازداشتگاه هاي مخفي در اختيار دارد و فقط تعدادي اندكي از مسوولان بلندپايه آمريكا به اضافه روساي جمهور كشورهاي ميزبان و افسران بلندپايه آن از اين بازداشتگاه ها خبر دارند.

در شرايطي كه آمريكا همواره از موضوع حقوق بشر به عنوان ابزاري براي سركوب ملتها استفاده مي كند، مستندات بسياري از موارد نقض حقوق بشر توسط اين كشور وجود دارد كه آن را بزرگترين نماد در اين زمينه مطرح مي سازد . برخي از نمونه هاي عيني نقض حقوق بشر در آمريكا كه ادعاي 'داعيه داري حقوق بشر ' توسط اين كشور را تا سطح ' اصلي ترين نقض كننده' اين حقوق درجهان به پايين مي كشد، به شرح ذيل است:



**
شكل گيري آمريكا در سايه نقض حقوق بشر
---------------------------------------------------
تعدادي از انگلوساكسون هاي مهاجر با هدف قرار دادن ساكنان اصلي قاره آفريقا، به سرخپوستان حمله مي كردند و آنچه رقابت جنگي آنها را شكل مي داد، كشتن تعداد بيشتري از سرخپوستان در منطقه بود؛ آن سوي ديگر، تاجران و دريانوردان آمريكايي نيز با سفر به سواحل آفريقا به فكر ربودن تعداد بيشتري از مردان قوي هيكل آفريقايي بودند تا آنان را به نام 'برده' به قاره جديد خود منتقل كنند. به اين ترتيب پايه هاي امپراتوري آمريكا بر خون سرخپوستان و عرق ناشي از بيگاري آفريقايي ها بنا شد.

**
ريشه هاي تاريخي - فرهنگي نقض حقوق بشر در آمريكا
--------------------------------------------------------------
سفيد پوستان مهاجر آمريكايي خود را نژاد برتر دانسته و بااعتقاد به اينكه حق قرباني كردن ديگران را دارند در مستعمرات جديد به نسل كشي 5/18 ميليون سرخ پوست پرداختند. آنان نژاد سفيد را برترين نژاد و پروتستان را برترين مذاهب مسيحي و حتي برترين اديان جهان دانستند.
منير العكش نويسنده عرب در كتاب خود به نام 'آمريكا و نسل كشي' مي نويسد :
'
فلسفه سياسي و فكري آمريكا مبتني بر استعمار و سرقت زمين ها و بيرون راندن صاحبان اصلي آن است از همين رو تفكر استعمارگرانه آمريكا با تفكر صهيونيستي يهودي كاملا مطابقت دارد. '
هرچند آمريكا با ادعاي دفاع از حقوق بشر بيشترين دخالت را در مسائل ساير كشورهاي جهان داشته، اما پرونده داخلي آن در اين خصوص بسيار وحشتناك است زيرا بيشترين موارد نقض حقوق بشر در پرونده داخلي اين كشور سنگيني مي كند.
'
اسكوت كريستياستون' در كتاب خود تحت عنوان '500 سال از زندان هاي آمريكا' از اين حقيقت پرده برداشت كه آمريكا پس از روسيه دومين كشوري است كه بيشتر شهروندان آن پشت ميله هاي زندان به سر مي برند.
آمار وزارت دادگستري آمريكا در تاريخ 14 مارس 1991 نشان داد كه تعداد زندانيان اين كشور در مقايسه با 12سال پيش از اين تاريخ، دو برابر شده و آمار ديگري نشان داد كه در سال 1998 به بيشترين تعداد خود رسيد. بنابر اين آمار، در نيمه سال 1998 حدود يك ميليون و 800هزار زنداني در زندان هاي آمريكايي در بند بودند در حالي كه اين تعداد درپايان سال 1985، 744هزار و 208 نفر به ثبت رسيد. از ژوئن 1998 از هر يكصد هزار آمريكايي 668 نفر زنداني بودند كه اين رقم در سال 1985 با عدد 313 نفر به ثبت رسيد.

**
رفتار وحشيانه پليس آمريكا با زندانيان
---------------------------------------------
گزارش سازمان نظارت بر حقوق بشر در سال 1998 پليس آمريكا را به نقض حقوق بشر و رفتار وحشيانه در برابر افراد دستگير شده متهم و اعلام كرد كه مسوولان محلي، فدرال و وزارت دادگستري آمريكا از برخورد با موارد نقض حقوق زندانيان اجتناب مي كنند. براساس مستندات اين سازمان رفتارهاي وحشيانه پليس آمريكا شامل تيراندازي بي دليل به قربانيان، حمله و كتك شديد، خفه كردن آنان و رفتارهاي مشابه بود كه با منشورهاي حقوق بشر در تناقض است.
روزنامه 'الحيات' در گزارش 11/10/1993 نوشت: اگر پليس را در حال دزدي، فروش مواد مخدر يا دريافت رشوه و چشم پوشي از جنايت مشاهده كردي يا شاهد حمله او به يك شهروند بي گناه باشي چه خواهي كرد؟ آيا باور مي كني؟ البته در نيويورك باور اين اعمال دشوار نيست.
اين گزارش وقايع مفصلي را در مورد فساد پليس آمريكا در يكي از بزرگترين، ثروتمندترين و مشهورترين شهرهاي آن ارائه داد. به نوشته اين روزنامه پليس آمريكا كه اداره زندان ها را برعهده دارد، نقض چنين مواردي را در حق شهروندان آمريكايي در داخل اين كشور مرتكب مي شود. پس، فعاليت سازمان اطلاعات مركزي آن در قبال مردم ساير كشورهاي جهان و به عبارت ديگر جذب عاملان خطرناك نقض حقوق بشر در نهادهاي اطلاعاتي، به خوبي بيانگر منطق مافيايي اين نهاد است.
به همين منظور سازمان حقوق بشر در سپتامبر 2001 خواستار قطع اقدامات دولت جرج بوش از سياست ترور خارجي ها و جذب عوامل خطرناك نقض حقوق بشر در آژانس اطلاعات مركزي اين كشور شد.
اين درحالي است كه باراك اوباما رئيس جمهور آمريكا اعلام كرد كه افسران سازمان سيا كه در بازجويي هاي دردناك و غيرانساني افراد مظنون به تروريست، دست داشتند، تحت پيگرد قانوني قرار نمي دهد. به عقيده او اين افسران به دليل پايبندي به قانوني كه در آن زمان به آنان ابلاغ شده بود نبايد تحت پيگرد قرار بگيرند. به گفته وي هدر دادن وقت در مسائلي كه زمان آن گذشته، چيزي را حل نمي كند.
در يادداشت هاي دادستان كل آمريكا در زمان رياست جمهوري جرج بوش آمده است كه اجبار بازداشت شدگان به درآوردن لباس هاي خود و كتك زدن، بستن دستان و شكنجه آنان؛ ابزارهاي شكنجه به شمار نمي آيد.

**
زندان هاي مخفي آمريكا
------------------------------
'
هيومن رايتس' يا سازمان جهاني حقوق بشر، از وجود تعداد زيادي بازداشتگاه و زندان سري در كشورهاي مختلف خبر داد كه مراكز جاسوسي آمريكا اداره آن را به دست دارد و در آن شديدترين و زشت ترين شكنجه ها اعمال مي شود.
بنابر گزارش كميته وابسته به پارلمان اروپا، عوامل سازمان سيا در شش سال پس از حوادث 11سپتامبر براي انتقال زندانيان به خارج از آمريكا، بيش از هزار پرواز داشته و در فرودگاه هاي اروپايي توقف كردند. يكي از انجمن هاي مدافع آزادي هاي مدني در آمريكا از شركت بوئينگ به دليل كمك به سيا براي انتقال زندانيان به زندان هاي مخفي در خارج از آمريكا و اعمال شديدترين شكنجه ها عليه آنان، شكايت كرد.
همزمان سه سازمان جهاني حقوق بشر خواستار فاش شدن اين زندان هاي مخفي شدند و اعلام كردند كه در بين زندانيان،‌ كودكاني هستند كه هفت سال بيشتر ندارند و اين به نوبه خود بر شدت جنايت هاي آمريكا و نقض حقوق بشر توسط اين كشور مي افزايد.
در آن زمان روزنامه اينديپندنت گزارش مفصلي با نام 'پرونده هاي شكنجه و تاكتيك هاي بازجويي' منتشر كرد كه در آن به شرح رفتار افسران سيا در زندانهاي مخفي با سران القاعده پرداخت و اعلام كرد كه سيا در روماني و لهستان بازداشتگاه هاي مخفي در اختيار دارد و فقط تعدادي اندكي از مسوولان بلندپايه آمريكا به اضافه روساي جمهور كشورهاي ميزبان و افسران بلندپايه آن از اين بازداشتگاه ها خبر دارند.

**
ظلم و فساد قضايي
--------------------------
براساس آمارها، سياه پوستان كه 12درصد ساكنان آمريكا هستند، 42درصد زندانيان را تشكيل مي دهند. آنان فقيرترين و مظلوم ترين گروه جمعيتي آمريكا هستند و تبعيض عليه آنان در سيستم قضائي به خوبي نمايان است زيرا سياهپوستان و مهاجران در دادگاه ها با مجازات هاي شديد روبه رو مي شوند.
دراين سيستم حتي كودكان نيز از سياست غيرانساني آمريكا در امان نيستند و جوانان آمريكايي آفريقايي الاصل، بيش از ديگران در معرض خطرات اين سياست بوده و يا در خصوص جرايم مشابه با سفيد پوستان با زندان هاي طولاني مدت روبه رو مي شوند.
آمريكا در كنار سومالي دومين كشوري است كه به بيانيه حقوق كودكان سازمان ملل نپيوسته است.

**
سياه و رنگين پوستان قربانيان اصلي
-------------------------------------------
بنابر گزارش يونيسف در سال 1998 اقدامات نژادپرستانه و نقض حقوق بشر در آمريكا عليه سياهپوستان، تاريخي ديرينه دارد از نمونه هاي بارز آن مي توان به موارد زير اشاره كرد:
*
تا نيمه قرن گذشته بر سردر بسياري از موسسات و باشگاه ها و رستوران ها با خط درشت نوشته شده بود' ورود سياه پوستان و سگ ها ممنوع' .
*
سياه پوستان بايد در اتوبوس و وسايل نقليه ديگر جاي خود را به سفيد پوستان مي دادند و يك سياه پوست حق نداشت اگر جايي براي سفيد پوستان نبود روي صندلي بنشيند.
*
در رستوران ها نيز به سياه پوستان اجازه نشستن نمي دادند و فقط در صورت ايستاده بودن آنها، حاضر به دادن غدا به آنان بودند. در سال 1950 نيز براي نخستين بار تعدادي سياه پوست روي صندلي هاي رستوراني در نورث كارولينا نشستند كه در نتيجه 53 نفر از آنان دستگير و به چهار ماه زندان محكوم شدند.
*
به اين موارد فقر و سكونت در خانه هايي بسيار محقر كه نمونه تبعيض اقتصادي است را بايد اضافه كنيم به گونه اي كه اين رفتارها، بسياري از سياهان را به طاعون زدگاني تبديل كرد كه اجازه ورود به اماكن تميز و ثروتمند را نداشتند همه اين رفتارها درحالي بود كه آمريكا با صدور منشورهاي حقوق انسان بر آزادي هاي فردي و مساوات در ساير نقاط جهان تاكيد داشت!
در سال 1990'يوسف هادكنر' جوان 16ساله سياه پوست با تعدادي از دوستان خود بر سر خريد ماشين با گروهي از سفيد پوستان اختلاف پيدا كرد كه نتيجه آن تيراندازي سفيد پوستان به سمت يوسف و دوستانش و كشته شدن اين جوان 16ساله بود.
ميانگين فقر بين سفيد پوستان آمريكا در سال 1992 به 3/15درصد رسيد درحالي كه 2/49 درصد سياه پوستان آمريكا زير خط فقر زندگي مي كردند از بين 34ميليون گرسنه بيشتر آنان سياه پوستان و سرخ پوستان يا ساير رنگين پوستان آمريكا بودند.

**
بيشترين آمار جرم و جنايت در آمريكا
--------------------------------------------
سازمان عفو بين الملل در سال 1998 اعلام كرد كه با وجود اينكه آمريكا قويترين اقتصاد جهان را دراختيار دارد، در بسياري از شهرهاي آن جنايت هايي درارتباط با بيكاري، بيماري، فقر، دزدي، سقوط اخلاقي، بي بندوباري و خشونت رايج است. اين گزارش تحت عنوان 'آقاي نفرين شده جهان' كه جبهه آزاديبخش مردمي تركيه آن را منتشر كرد، مي نويسد: آمريكا كشوري است كه بيشترين جنايت ها در آن رخ مي دهد و آنچه اين وضعيت را دامن مي زند وجود هزاران قبضه سلاح گرم و نيز رويكرد روزنامه ها، تلويزيون و سينماي آمريكا، به خشونت است در حالي كه استفاده از مواد مخدر به بالاترين ميزان خود رسيده و بي بندو باري رو به افزايش است و سالانه هزاران زن و دختر مورد تجاوز جنسي قرار مي گيرند.

**
نقض حقوق مسلمانان در آمريكا
--------------------------------------
مسلمانان در غرب به ويژه در آمريكا با موارد نقض حقوق انساني رو به افزايش، روبه رو هستند با اين تفاوت كه اين نوع نقض حقوق بشر به شيوه خشونت بار و خونبار نبوده و به نوعي پنهاني و غيرعلني اعمال مي شود.البته پس از حوادث 11سپتامبر 2001 از اين اقدامات پرده برداشته شد، اين حوادث به مثابه بهانه اي براي دشمني آشكار با آن گروه از كشورهاي اسلامي بود، كه فهرست آنان از قبل تهيه شده بود و پس از آن عرب ها و مسلمانان به شكل بي سابقه اي هدف قرار گرفتند. آمار اقليت هاي عرب مسلمان نشان مي دهد كه بيش از دو هزار حادثه در واكنش به حادثه 11سپتامبر در مورد آنان رخ داد و بنابر اعلام دفتر تحقيقات فدرال، جنايت ها عليه مسلمانان در سال 2001 در مقايسه با يك سال قبل آن 17برابر افزايش يافت. اما بسياري از تحليلگران واكنش ضد عربي و اسلامي پس از 11سپتامبر را در چارچوب مشكلي بزرگتر و كهنه تر دانسته اند كه در جنايت هاي نفرت از مسلمانان و عرب ها در آمريكا ريشه دارد.
شوراي روابط آمريكايي - اسلامي از افزايش 64 درصدي حوادث ضد مسلمانان در سال 2002 در مقايسه با يك سال پيش از حوادث 11سپتامبر خبر داد. اين گزارش موارد اصلي تبعيض، خشونت و سختگيري محدوديت هايي عليه مسلمانان آمريكا را شامل مي شود و از افزايش آن حكايت دارد.
بر اساس اين گزارش تعداد زيادي از مسلمانان پس از حوادث 11سپتامبر بازداشت و مورد بازجويي قرار گرفتند و از خدمات عمومي محروم شدند و تاجران مسلمان نيز هنگام انتقال سرمايه خود به خارج، آشكارا با محدوديت هايي روبه روشدند تا جايي كه از آنان خواسته شد مداركي ارائه دهند كه ثابت كند، تروريست نيستند.
دولت آمريكا نه تنها در داخل به وضوح به تبعيض نژادي عليه مسلمانان، سازمان ها و نهادهاي وابسته به آنان پرداخت بلكه براي ثبت مشخصات خارجي ها، شروط جديدي را به اجرا گذاشت كه فقط به دانشجويان و مسافران مسلمان محدود مي شد و اين روند به آنجا رسيد كه افسراني از طرف اف بي آي به طور دائم در برخي كشورهاي عربي از جمله مصر و عربستان مستقر شدند تا به بررسي دانشجويان متقاضي، ويزاي ورود به آمريكا بپردازند.
بنابر نظرسنجي موسسه 'گالوپ' براي شبكه 'سي.ان.ان' و مجله 'يو اس تو دي' 58درصد آمريكايي ها با اجراي اقدامات ويژه امنيتي در مورد مسلمانان و عرب ها از جمله آن دسته از كساني كه تابعيت آمريكايي دارند موافقت كردند و بر اعمال اين اقدامات هنگام سوارشدن آنان به هواپيماها تاكيد داشتند تا جايي كه 49درصد از كساني كه در اين نظرسنجي شركت كردند اعطاي كارت شناسايي ويژه به آمريكايي هاي عرب و مسلمان را خواستار شدند به گونه اي كه اين افراد از سايرين متمايز باشند.
برخي گزارشها حاكي است تعدادي از شركت هاي هواپيمايي آمريكا مانع از سوار شدن آمريكايي هاي مسلمان و عرب به هواپيما مي شوند آن هم به اين دليل كه نام آنان عربي و اسلامي است. از سوي ديگر پس از آنكه تعدادي از شركت هاي هوايي آمريكا درصدد اخراج كارمندان خود برآمدند؛ كارمندان مسلمان و عرب در صدر فهرست افراد اخراجي قرار گرفتند.

**
استفاده از بمب اتم و تسليحات شيميايي عليه ملت ها
---------------------------------------------------------
بنابر اعلام سازمان حقوق بشر و قانون بين المللي، آمريكا از انواع سلاح و با هر دستاويزي براي تجاوز به ملت ها استفاده كرده است كه بدترين آن استفاده از بمب هاي اتمي عليه مردم ژاپن در جريان جنگ جهاني دوم بود و پس از آن نيز با وجود ممنوعيت استفاده از سلاحهاي شيمايي بنابر معاهده سازمان ملل، اين كشور در ويتنام سلاح شيميايي به كار گرفت.
حمله آمريكا به ويتنام با رفتارهاي وحشيانه و ضد انساني سربازان آمريكايي عليه مردم اين كشور و تجاوز به زنان و دختران همراه بود و بسيار اتفاق مي افتاد كه براي شكنجه اسراي خود آنان را به ماشين بسته و تا پاي مرگ در مزرعه هاي برنج مي كشيدند يا آنان را از هواپيما و در ارتفاعي بالا پرت مي كردند.
مستندات بسياري از اقدامات ضد بشري نيروهاي نظامي آمريكا در كشورهاي افعانستان، عراق نيز به ثبت رسيده است.

**
تجارت مواد مخدر
----------------------------
كمتر جنگ، جنايت، بي بندوباري و يا تجارت مواد مخدر در آمريكاي لاتين را مي توان يافت كه آمريكا از طريق سازمان جاسوسي خود در آن دست نداشته است. مي توان گفت اين كشور در تمام كودتاهاي آمريكاي لاتين، با استفاده از به كارگرفتن هزاران مزدور، دست داشت.
پيش از سقوط شوروي سابق، رونالد ريگان رئيس جمهور سابق آمريكا حمله سختي را عليه اين كشور به ادعاي رهبري تروريست جهاني آغاز كرد و پس از فروپاشي شوروي سابق در سال 1990 واشنگتن ديگر از نقض حقوق بشر در روسيه سخن نگفت.
ديدگاه آمريكا در برخورد با حقوق بشر در جهان يك تفسير دارد و آن اين است كه نظام هاي متحد آمريكا حتي اگر ميليون ها نفر را دستگير، كشته و يا به گرسنگي بكشانند، نظام هاي دمكراتيك هستند اما نظام هايي كه با سياست هاي آمريكا مخالف هستند، حتي اگر تمام منابع و توان خود را براي حمايت از حقوق بشر و اجراي قوانين و آزادي هاي فردي و عمومي به كار گيرند، نظام هايي سركوبگر و استبدادي تلقي مي شوند.

**
نقض قوانين بين المللي
--------------------------------
پرونده آمريكا در خصوص استفاده از حق وتو در شوراي امنيت بي اساس بودن ادعاهاي آن مبني بر ميانجيگري بين كشورها و يا حمايت حقوق بشر در جهان را به خوبي نشان مي دهد.
در موضوع فلسطين اشغالي، آمريكا 720 بار در فاصله سالهاي 1968تا 1998 از حق وتو براي خنثي كردن قطعنامه هاي مربوط به حقوق اساسي مردم فلسطين به سرزمين خود، بيرون راندن فلسطيني ها، مصادره زمين هاي آنان و نيز ساخت شهرك هاي رژيم صهيونيستي، نقض مقدسات ديني، آزار و شكنجه زنان باردار تا سقط جنين آنان و اقداماتي از اين دست، استفاده كرده است.
آمريكا عليه قطعنامه 1983/3 كه در 15فوريه 1983 صادر شد و در آن كشتار اردوگاه هاي فلسطين صبرا و شتيلا را محكوم كرده بود، از حق وتو استفاده كرد و در قطعنامه 1987/2 مصوب 20فوريه 1987 نيز مبني بر محكوميت سياست مشت آهنين و شكستن استخوان كودكاني كه در انتفاضه اول با سنگ از خود دفاع كرده بودند به حق وتو متوسل شد.
در مه 2002 نيز آمريكا به تلاش هاي بين المللي براي ايجاد دادگاه جنايت بين المللي و محاسبه عاملان نقض حقوق بشر در سراسر جهان ضربه محكمي وارد آورد. هدف از ايجاد اين دادگاه در واقع فراهم كردن راهكاري براي مقابله بين المللي با نقض حقوق بشر به دست نظام هاي ديكتاتوري بود.
در آن زمان - دوره كلينتون- آمريكا درصدد برآمد تا از معاهده ايجاد دادگاه خارج شود و با وجود اينكه در 30/12/2000 بدون تاييد و به عنوان آخرين كشوري كه توافقنامه ايجاد دادگاه را امضا كرده بود، خيلي زود از آن خارج شد. البته اين اقدام آمريكا پس از آن صورت گرفت كه تمام تلاش هايش براي تحريك سازمان ملل و قرار دادن قانون آمريكا فراتر از قوانين بين المللي ناكام ماند.
سرانجام آمريكا از تصويب منشور رم خودداري و اعلام كرد به اين شرط آن را تصويب مي كند كه افسران و سربازان آمريكايي از لزوم حضور در برابر دادگاه به عنوان پيش شرط تصويب عضويت در آن مستثني شوند. به عبارت دقيق تر آمريكا از سازمان ملل خواست ارتش اين كشور را فراتر از قانون بين المللي در نظر بگيرد و نيروهاي آن بدون اينكه هيچ مرجع قضائي حق بازجويي و يا محاكمه افسران و سربازان آمريكايي در خصوص ارتكاب جرايم در حق ملت هاي مستضعف، را داشته باشد، از حق ارتكاب هر جنايتي برخوردار باشند.
نگاهي به پرونده سراسر تحقير قانون بين المللي توسط واشنگتن به درك بهتر پيشينه آمريكا در خصوص فرار از معاهده هاي بين المللي كمك مي كند.
يكي از نمونه هاي اين اقدامات آمريكا دخالت در نيكاراگوئه بود كه 75هزار قرباني ازجمله 29هزار كشته بر جاي گذشت. به همين دليل دولت نيكاراگوئه به دادگاه بين المللي متوسل شد كه اين دادگاه در 27 ژوئيه 1986توسل به زور آمريكا در نيكاراگوئه را محكوم كرد و آن را به پرداخت غرامت فراخواند، اما آمريكا در پاسخ به آن از تسليم شدن در برابر اين حكم سر باز زد و گفت كه دادگاه بين المللي را به رسميت نمي شناسد.
پس از آن، نيكاراگوئه از شوراي امنيت خواست قطعنامه اي صادر كرده و كشورها را به احترام به قانون بين المللي فراخواند، اما آمريكا در واكنش به حكم دادگاه بين المللي از حق وتو استفاده كرد و آن را نايده گرفت.
پس از آن نيكاراگوئه به مجمع عمومي سازمان ملل متوسل شد و پيشنهاد آن فقط با اعتراض آمريكا، رژيم صهيونيستي و السالوادور روبه رو شد.

**
قهرمان دورغين دفاع از حقوق بشر و نقض معاهدات بشردوستانه
--------------------------------------------------------------------------
نمونه هاي اقدامات آمريكا در اين خصوص عبارتند از :
-
نقض توافقنامه ژنو در سال 1949:
آمريكا در اين سال توافقنامه مزبور در خصوص اسيران جنگي و نقل وانتقال غيرنظامي ها در درگيري هاي نظامي را نقض كرد. در آن زمان به جز يك تبعه آمريكايي، اسيران جنگي طالبان و القاعده را تروريست دانسته و از ميدان جنگ در افغانستان به پايگاه گوانتانامو منتقل كرد و عليرغم رفتار وحشيانه اي كه با آنان داشت، درصدد محاكمه آنها در دادگاه ويژه نظامي، بدون رعايت عدالت، برآمد. اين اقدام برخلاف توافقنامه چهارم ژنو بود زيرا طبق اين توافقنامه آنان، اسيران جنگي محسوب مي شدند كه بايد تا پايان جنگ و تحويل اسيران به مسوولان كشورشان با آنان برخورد شايسته اي مي شد.
اما شهروندان افغاني نيز قرباني جنگ وحشيانه آمريكا شدند كه تفاوتي ميان غيرنظاميان و نظاميان قائل نشدند و با استفاده از سلاح هاي ممنوعه مانند بمب هاي خلاء، روستاها را كاملا با خاك يكسان كرده و در اين ميان هزاران نفر كشته شدند سپس نيروهاي آمريكايي به يك بيمارستان در خوست يورش برده و مجروحان را به قتل رساندند و از بين 12هزار نيروهاي طالبان كه به اسارت نيروهاي اشغالگر آمريكايي درآمدند فقط حدود 3500 تا 4000نفر زنده ماندند.
-
خروج يكجانبه آمريكا از توافقنامه ABM در خصوص منع توسعه موشكهاي بالستيك با روسيه
-
آمريكا پروتكل كيوتو در خصوص گازهاي گلخانه اي را امضا نكرد در حالي كه نخستين عامل آلودگي محيط زيست، ا نتشار اين نوع گازهاست كه به كره زمين آسيب مي رساند.
-
آمريكا كه خود را قهرمان دفاع از حقوق بشر مي داند مهم ترين توافقنامه هاي حقوق بشر از جمله توافقنامه بين المللي حقوق اقتصادي، اجتماعي، حقوق شهروندي و سياسي، توافقنامه بين المللي مبارزه با تمام انواع تبعيض نژادي، توافقنامه حقوق كودكان، توافقنامه بين المللي لغو مجازات اعدام و مبارزه با شكنجه و همچنين توافقنامه ويژه اوضاع پناهندگان را امضا نكرد و از توافقنامه مبارزه با توليد مين و استفاده از آن ضد مردم و نيز توافقنامه مبارزه با سلاح شيميايي و بيولوژيك خارج شد.
'
كاندوليزا رايس'، مشاور امنيت ملي دولت بوش در مجله فارين افرز- شماره فوريه 2000 - بر لزوم تجاوز از اصول ديرينه سياست خارجه آمريكا به گونه اي كه با مرحله پس از جنگ سرد متناسب باشد تاكيد كرد و گفت منابع انساني در سازمان ملل و نهادهاي آن پس از منافع ملي آمريكا جا دارد و بر اين اساس توافقنامه هاي مختلف به نوبه خود نمي تواند هدف باشد زيرا منافع آمريكا مبتني بر ائتلاف هاي قوي است كه مي توان آن را داخل سازمان ملل يا ساير نهادها تقويت كرد.
در واقع مسئولان آمريكا بين دو نوع جنايت تفاوت قائل هستند، جناياتي كه نيروهاي آمريكايي عليه دشمنان خود مرتكب مي شوند و نوع دوم دفاعي است كه ملت ها درمقابل تجاوزات رفته به آنها انجام مي دهند. نوع دوم به شدت موجب خشم آمريكا مي شود و در بيشتر موارد با فريب و نيرنگ آن را نزد افكار جهاني وارونه جلوه مي دهند، آنگونه كسي كه از وطن خود دفاع مي كند (مانند فلسطيني ها) تروريست محسوب مي شود.
جنگ آمريكا پس از 11سپتامبر به عنوان جنگ دروغين عليه تروريست، با اشغال افغانستان در نوامبر 2001 آغاز شد كه حمله به عراق در آوريل 2003 را به دنبال داشت.
از زماني كه آمريكا افغانستان را اشغال كرد تاكنون 600اسير بدون اتهام و يا دادگاهي در زندان گوانتانامو كوبا در اسارت به سر مي برند و واشنگتن بر خلاف معاهده ژنو آنان را زندانيان جنگي نمي داند و يا ساير حقوق آنان بنابر معاهده هاي بين المللي در خصوص حقوق بشر را به رسميت نمي شناسد.
در آمريكا حدود 1200 خارجي كه بيشتر عرب و از كشورهاي آسياي جنوبي هستند در چارچوب بازجويي مربوط به حملات 11سپتامبر بازداشت شدند.
گزارش سازمان نظارت بر حقوق بشر آمريكا در ژوئيه 2003 كه تحت عنوان 'كشتن شما براي ما آسان است' صادر شد بر دست داشتن دولت آمريكا در توطئه و تمام موارد نقض حقوق بشر در جنوب افغانستان تاكيد كرد و از همكاري نيروهاي اشغالگر آمريكا با سران جنگ كه دستشان به بدترين موارد نقض حقوق بشر آلوده است، انتفاد كرد.
بنابراين گزارش آمريكا در بودجه سال 2003 حدود 10 ميليارد دلار به سربازان خود در افغانستان كه حدود 9 هزار نفر بودند اختصاص داد، در حالي كه فقط 600ميليون دلار را به كمك اقتصادي اختصاص داد. در مورد عراق نيز آمريكا جنايت هاي فراواني در حق زندانيان اين كشور مرتكب شد و صدها اسير را در پادگان هايي در بيابان بدون آب سالم وامكانات اوليه بهداشتي، در حالي كه حق انتخاب وكيل نداشتند و دست هاي آنان با بندهاي پلاستيكي بسيار نازك بسته مي شد، كه جراحت آن ماهها طول مي كشيد تا بهبود پيدا كند، نگهداري مي كرد.
روزنامه الحيات چاپ لندن در تاريخ 15آوريل 2007 در مطلبي با عنوان ' سيلي آمريكا به قانون بين المللي' نوشت: كشتار مردم فلسطين، لبنان، افغانستان، عراق و سومالي نقض توافقنامه هاي ژنو به شمار مي آيد.
قانون بين المللي و توافقنامه سازمان ملل مبني بر ممنوعيت جنايت كشتار جمعي مصوب سال 1948 در ماده دوم خود، جنايت جنگي و كشتار را ممنوع دانسته و بر مجازات عاملان آن تاكيد كرده است و در توافقنامه هاي ژنو مصوب سال 1949 بر حمايت غيرنظاميان در زمان جنگ و در شرايط اشغال يك كشور تاكيد شده است.

**
آمريكايي كردن جهان
---------------------------
نقشه آمريكايي كردن جهان يكي از مهم ترين ابزارهاي سياست نژادپرستانه و امپرياليستي آمريكا به شمار مي آيد تا جايي كه گتئودور روزولت' رئيس جمهور آمريكا گفت ما قادريم جهان را آمريكايي كنيم، آهسته سخن گفته و چماق را بالا ببريد، در اين صورت مي توانيد تا دوردست ها نفوذ كنيد.
آمريكا تا به امروز به سياست مجازات دسته جمعي عليه تمام كشورهايي كه با منطق سلطه جويي آمريكا از در آشتي برنيامدند، متوسل مي شود. دراين ميان شركت هاي قاره پيما نماينده اراده سلطه جويي آمريكا در جهان هستند به گونه اي كه مي كوشند از بازار جهاني به عنوان ابزاري براي اختلال در توازن سازمان ها و برنامه هاي خاص حمايت اجتماعي در كشورهاي مختلف استفاده كنند و دراين مسير از رسانه هاي تاسيسي خود براي ايجاد تغيير مورد نظر در سطح داخلي و جهاني به كمك گيرند.
قدرت اقتصادي و مالي اين شركت هاي چند مليتي كه به سمت ادغام با يكديگر وتشكيل كارتل هاي بزرگ در حركت است به آن ها اين امكان را مي دهد كه دولت ها را به ويژه در جهان سوم هر چه بيشتر تحت فشار قرار دهد و بر سياست ها و تصميم گيري هاي آن ها تاثير بگذارد. براساس يك آمار سرمايه يكي از اين شركتها از كل درآمد ناخالص ملي 10 يا 15 كشور آفريقايي بيشتر است.
اين امر حاكي از آن است كه اين شركتها از تمام توان خود براي ترسيم مجدد نقشه اقتصاد جهاني و افزايش تسلط خود در بازارهاي جهاني و سمت و سو دادن سياست هاي آن بهره مي برند.

**
محدود كردن آموزش هاي اسلامي
-----------------------------------------
آمريكا در تلاش براي تحميل اسلام تغيير يافته در كشورهاي مسلمان است و اين تلاش ها پس از حوادث 11سپتامبر شدت بيشتري گرفت تا آنجا كه واشنگتن از گسترش موسسات اسلامي در كشورهاي مختلفي كه در آن نفوذ داشت، جلوگيري كرد و علاوه بر آن كوشيد مضمون درسي آنها را با اصلاحات پي در پي همراه سازد.
دكتر 'يحيي اسماعيل' استاد تفسير و حديث دانشگاه الازهر كه يكي ازقربانيان اصلاحات آموزشي است و در كنار ساير استادان و مدرسان الازهر به دليل مخالف با سياست هاي آمريكا، از آن اخراج شد در اين باره گفت: اين سياست هاي آمريكا از چند سال پيش به اجرا درآمد و بر اساس آن در برنامه هاي درسي تغييرات زيادي ايجاد شد و حجم درس هاي مذهبي كاهش يافت و به عبارت ديگر آمريكا حمله خود، موسوم به مبارزه با تروريست را فرصتي براي اصلاحات هر چه بيشتر برنامه هاي درسي و حذف برخي استادان و مدرسان دانست.
اين سياست ها در ساير كشورها مانند يمن نيز به اجرا درآمد به گونه اي كه دولت يمن به بهانه يكپارچكي برنامه هاي آموزشي، درصدد لغو موسسات علمي مذهبي و ادغام آن در آموزش هاي غير مذهبي برآمد.
مشابه اين اقدامات در يكي از كشورهاي اسلامي ديگر نيز رخ داد. آمريكا با صرف 100 ميليون دلار حدود هفت هزار مدرسه قرآني اين كشور را تحت نظارت و مراقبت قرار داد. يكي از اهداف اين برنامه كنترل مواد درسي اين مدارس و انتشارات وابسته به آن بود.


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:آمریکت نماد نقض حقوق بشر, :: 20:9 :: توسط : پویا اس ام

احداث مخفیانه جاده

انجام عملیات موفق آمیز فرمانده كل قوا و ثامن الائمه (ع) وچند عملیات کوچک دیگردر سال 1360از سوی رزمندگان اسلام وبیرون راندن دشمنان از برخی منطق اشغالی این باور را در میان فرماندهان ورزمندگان اسلام قوت می بخشد که با دست خالی واتکا به خدای متعال ،وبا وحدت ویک دلی می شود بر دشمنان سرتاپامسلح پیروز شد.

 


در ادامه سیر صعودی روند اخراج متجاوزین از کشور،عملیات طریق القدس طراحی وبه اجرا گذاشته می شود.
هدف این عملیات، آزاد سازی سوسنگرد و بستان و تأمین مرزهای بین المللی بود. تاکتیک ویژه در عملیات طریق القدس، عبور سریع از منطقه تپه های رملی بود که نقش اساسی و تعیین کننده ای درکسب پیروزی داشت.
 
این ایده، در قرارگاه مشترک سپاه وارتش از سوی سرلشگر شهید ولی الله فلاحی، فرمانده نیروی زمینی ارتش ارائه شد ومورد توافق فرماندهان دونیرو قرار گرفت.
نيروهاي جهاد سازندگي خراسان كه از پيشقراولان مهندسي جنگ بودند 2 ماه قبل از عمليات يك لودر خراب و از كار افتاده در بيابانهاي بستان را به اهواز آوردند و در مقر خود در مسير "كوت عبدالله" تعمير كردند. ارتش كه صاحب اين لودر بود گمشده اش را پيدا كرد و درگيرودار این حوادث ، كليد همكاري آنها با جهاد زده شد . ارتش به جهاد پيشنهاد احداث جاده اي مخفي در دل رمل ها را داد و در عين ناباوري آنها ،جهاد پذيرفت. دو ماه بعد 14 كيلومتر جاده، توسط جهادگران سمنان براي عمليات آماده شد. جاده اي بر روي رملها كه تسطيح آن و از طرفي مهار رملها از دو طرف و از همه اينها مهمتر حفظ سكوت و اختفا در اطراف دشمن جنبه هايي از اين معجزه مهندسي بود.
وجود جاده تا نزديكي نقطه رهايي براي حضور نيروهاي پياده و زرهي در مكان مناسب جهت آغاز حمله در منطقه رملي الزامي بود که جهادگران استان سمنان در نهايت اختفا كار احداث جاده را با استفاده ازخاك رسی که از مناطق دیگر منتقل می شد انجام دادند.                    
عملیات در نیمه شب هشتم آذر 1360 با عبور از منطقه رملی آغاز شد. دشمن کاملاَ گیج شده بود؛ زیرا عبور نیروهای پیاده از تپه های رملی را تصور نمی کرد و این امر را تنها با استفاده از روش هِلی برد امکان پذیر می دانست. آن ها بسیار غافل گیر شدند هنگامی که تانک های ایران را در مقابل خود دیدند.

 


منبع: تجزیه وتحلیل جنگ ایران و عراق،(جنگ؛ بازیابی ثبات)، ج2، صص142-144 و 173- 180

 

 

 


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:احداث مخفیانه جاده, :: 20:7 :: توسط : پویا اس ام

اسناد جنایت صدام

فرانسه و اعطاى يك بمب اتمى به عراق
*
سرلشكر وفيق السامرايى( مسوول اسبق بخش ايران در استخبارات عراق(

كمك هاى خارجى فرانسه به عراق به جايى رسيد كه فرستاده آنها به بغداد آمد و با وزير دفاع وقت، عدنان خيرالله ملاقات نمود و به او گفت: «فرانسه به طور جدى زمينه هاى اعطاى يك بمب اتمى به عراق را بررسى مى نمايد. مى توان براى مجبور كردن ايران به توقف جنگ اين بمب را به هدف مشخصى پرتاب نمود.» من تا سال ۱۹۸۴ نسخه اى از اين گزارش را كه با امضاى وزير دفاع براى صدام ارسال شده بود، در يك صندوق ويژه نگهدارى مى كردم.
*
حسين كامل (رييس صنايع دفاع عراق) در اين خصوص مى گويد:
«
واقعيت اين است كه تلاش ما ساختن بمب اتم بود منتها با قدرت كم، به اين خاطر كه اگر موفق به پيروزى در جنگ نشديم آن را عليه ايران به كار ببريم. صدام سال ۱۹۹۰ را براى استفاده از بمب اتم در منطقه جنوبى جنگ تعيين كرده بود آن روز تنها چيزى كه براى صدام اهميت داشت به پايان رساندن ساخت بمب اتم و استفاده از آن عليه ايران بود
منابع:
۱- ويرانى دروازه هاى شرقى ( وفيق السامرايى(
۲- روزنامه السفير لبنان ۲۹/۱/۱۹۹۶
*
مقام نخست آلمان در توسعه تسليحات شيميايى عراق
*
كنت تيمرمن، محقق و نويسنده امريكايى:
«
شركت آلمانى كارل كولمب سرانجام ۶ خط توليد سلاح شيميايى جداگانه به نام هاى احمد،محمد، عيسى، عانى، مداى و قاضى در مجتمع سامره ايجاد كرد.
اولين آنها درسال ۱۹۸۳ و آخرين شان درسال ۱۹۸۶ تكميل شدند. از گاز خردل و اسيد پروسك تا گازهاى عصبى سارين و تابون دراين كارخانه توليد مى شدند.
بى ترديد اين بزرگترين كارخانه سلاح شيميايى در جهان بود
*
راديو بى بى سى به نقل از مجله اشپيگل:
«
هيچ كشورى به اندازه آلمان چنين كمك تحقيقاتى و توليدى به عراق در تهيه يك نوع سلاح كشنده
و تعيين كننده نكرده است
منابع: ۱- سوداگرى مرگ ۲- ما اعتراف مى كنيم
*
ايتاليا به باشگاه حاميان بين المللى عراق مى پيوندد
*
كنت تيمرمن محقق و نويسنده امريكايى:
«
درآوريل ۱۹۷۲ تنها حلقه اى مفقوده در برنامه توليد سلاح هسته اى عراق، آزمايشگاه بازآمايى و استخراج پلوتونيوم از سوخت مصرفى رآكتور بود. اين حلقه مفقوده را شركت اسنيا تچينت، ازمراكز هسته اى ايتاليا پر كرد. براساس اسنادى كه مدير پيشين اين شركت فرعى گروه فيات ارايه كرده است اين شركت با فروش چهار آزمايشگاه هسته اى و سه سلول داغ به كميسيون انرژى اتمى عراق موافقت كرده است. به اعتقاد ويلسون مدير بخش فيزيك دانشگاه  هاروارد اين پروژه ايتاليايى سالانه ۸ كيلوگرم پلوتونيوم در اختيار عراق قرار مى داد كه براى توليد يك بمب اتم كافى بود، درست چند روز قبل ازحمله صدام به ايران، عراق اعلام كرد كه ايتاليا را به عنوان شريك عمده و اصلى خود براى تجهيز نيروى دريايى و تربيت پرسنل عراق انتخاب كرده است. همچنين مقرر شد ۱۲۰۵ افسر نيروى دريايى عراق در ايتاليا دوره ببينند. اين ترجيح دادن ايتاليا بر فرانسه و شوروى يك دليل استراتژيك داشت نه فنى؛ عراق مى خواست باشگاه حاميان بين المللى خود را توسعه و تقويت نمايد
منبع: كتاب سوداگرى مرگ (تيمرمن(

ویژه نامه سروقامتان روزنامه جوان

 

 


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:اسناد جنایت صدام , :: 20:5 :: توسط : پویا اس ام

احترام به پدر

نزدیک عملیات بود و موهای سرم بلند شده بود. باید کوتاهش می کردم. مانده بودم معطل تو آن برهوت که جز خودمان کسی نیست، سلمانی از کجا پیدا کنم. تا این که خبردار شدم که یکی از پیرمردهای گردان یک ماشین سلمانی دارد و صلواتی موها را اصلاح می کند.

رفتم سراغش. دیدم کسی زير دستش نیست. طمع کردم و جلدی با چرب زبانی، قربان صدقه اش رفتم و نشستم زیر دستش. اما کاش نمی نشستم. چشمتان روز بد نبیند. با هر حرکت ماشین بی اختیار از زور درد از جا می پریدم. ماشین نگو تراکتور بگو! به جای بریدن مو ها، غِلفتی از ریشه و پیاز می کندشان!

از بار چهارم، هر بار که از جا می پریدم، با چشمان پر از اشک سلام می كردم. پيرمرد دو سه بار جواب سلامم را داد. اما بار آخر کفری شد و گفت:«تو چت شده سلام می کنی.یک بار سلام می کنند.»

گفتم :«راستش به پدرم سلام می کنم.»پیرمرد دست از کار کشید و با حیرت گفت:«چی؟ به پدرت سلام میکنی؟ کو پدرت؟»اشک چشمانم را گرفتم و گفتم:«هر بار که شما با ماشینتان موهایم را می کنید، پدرم جلوی چشمم میاد و من به احترام بزرگتر بودنش سلام می کنم!»

پیرمرد اول چیزی نگفت. اما بعد پس گردنی جانانه ای خرجم کرد و گفت:«بشکنه این دست که نمک ندارد...»

مجبوری نشستم و سیصد، چهارصد بار دیگر به آقاجانم سلام کردم تا کارم تمام شد.

منبع : برگرفته از کتاب رفاقت به سبك تانک صفحه 17

 


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:احترام به پدر, :: 20:5 :: توسط : پویا اس ام

برکات زیارت شهدا

برای گفتن این حرف راه دوری  نمی رویم . از همین جمعه شروع می کنیم ، همین جمعه که کوه می روی ، همین جمعه که امامزاده میروی! ،از طول هفته که دورن شهر عبور و مرور می کردی تا با عجله به محل کار یا دانشگاهت برسی.

در شلوغی شهر ، کنار همین ترافیک سنگین ، در حضور همین روز مرگی ها ، نزدیک خانه ات ، محل کارت و یا داخل دانشگاهت حتی اگر چشم سرت را هم باز کنی کفایت می کند تا ستاره بارانی ،از قبور شهدای گمنام جلوی دیدگانت به تلالو بنشیند .

خیلی از ما حتی روزانه از کنار این منابع رحمت الهی گذر می کنیم ولی یا بی توجهیم ، یا صلواتی نثار روان پاکشان می کنیم و یا با دلسوزی ، که این ها جوانیشان و آرزوهایشان را گذاشتند و اکنون دستشان از دنیا کوتاه است و ما بهره مند از نعمت های دنیا ، فاتحه ای می خوانیم.

و چه خوش گفت سید شهیدان اهل قلم “پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند ، اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند”.

آیا تا به حال به آثار و برکات حضور این قبور نورانی در میان روزمرگی خود اندیشیده ایم ؟

اصلا چرا باید بر سر مزار شهدا رفت ؟ فقط برای آن که به یادشان باشیم ؟

برای آنکه بگوییم ما درک می کنیم ،شما برای راحتی ما رفته اید؟ برای آزادی وطن رفته اید؟

این ها درست ، ولی زیارت قبور شهدا بیشتر از اینکه تسلی خاطر باشد فواید زیادی برای خودمان دارد . برای درک این فواید ،تمسک به مکتب اهل بیت علیهم السلام و بهره مندی از سخنان ایشان هر چند کم ،بهترین یاری دهنده ی ما خواهد بود .

گلزار شهدای سید محمد

برای خدا به دیدن اهل طاعت او بروید و هدایت را از اهل ولایت او بگیرید – امام علی علیه السلام

اهل بیت و زیارت قبور شهدا :

• زیارت قبر پیامبر خدا (ص) و زیارت قبر شهیدان و زیارت قبر امام حسین (ع) برابر است با یک حج مقبول همراه رسول خدا (ص) – امام صادق علیه السلام / وسائل الشیعة، ج ۱۰، ص ۲۷۸

• در مورد سیره رسول خد(صلى الله علیه وآله) در زیارت قبور شهدا، طلحة بن عبدالله نقل کرده است:

«همراه پیامبرخد(صلى الله علیه وآله) از شهر خارج شدیم، وقتى که به مزار شهدا رسیدیم، آن حضرت فرمود: این قبور آرامگاه برادران ماست و بعد به زیارت شهدا مشغول شد.»  – بیهقى، سنن کبرى، ج۵ ، ص۲۴۹

• «حضرت فاطمه(علیها السلام) پس از وفات پیامبر، هفتاد و پنج روز بیشر زنده نبود و در این مدت، خندان و خوشحال دیده نشد. هر هفته، روزهاى شنبه، دوشنبه و پنجشنبه به زیارت قبر شهیدان اُحد مى آمد. سپس قبر عمویش حمزه را زیارت مى کرد و در آنجا نماز مى خواند و اشک می ریخت. و برایش رحمت مى طلبید و از خدا براى او آمرزش مى خواست.» -امام صادق علیه السلام / وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۲۷۹ ، کافى، ج۶، ص۵۶۱

• هر کس که نتواند به زیارت قبر ما (امامان) بیاید، پس قبر برادران صالح و شایسته ما را زیارت کند. – امام صادق علیه السلام  / بحار الانوار، ج ۷۴، ص .۳۱۱

• برای خدا به دیدن اهل طاعت او بروید و هدایت را از اهل ولایت او بگیرید – امام علی علیه السلام  / غرر الحکم، ح ۱، ص ۵۴۹۱

• با توجه به آنکه شهیدان جزو شیعیان صالح خداوند محسوب می شوند، حضرت امام کاظم علیه السلام می فرمایند:

کسی که نمی تواند به زیارت ما اهل بیت بیاید پس به زیارت قبور شیعیان صالح ما برود که در این صورت ثواب زیارت ما به او تعلق می گیرد. – محمد حسین الحسینی الجلالی ،مزارات اهل البیت و تاریخ ها،ص ۱۵

• … سوگند به آنکه جانم در دست اوست هیچ کس بر شهدا سلام نمی کند مگر اینکه شهیدان سلام آنان را پاسخ می دهند.  – حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه و آله  / مکی قاسم البغدادی، تأصیل لا استئصال،ج۴،ص۸۰

و…

در مقام زیارت شهدا ، این هایی که پیامبر اسلام برادر خود خطابشان می کند کافی است با استناد به سخن گوهربار ختم رسل بگوییم : اگر دل های خود را معطر به یاد شهدا می کنیم و سلامی روانه ی آستان آن بزرگواران کردیم ، بدانیم که این از بزرگترین عنایات شهدا است . در واقع قبل از اینکه ما به یاد آن ها باشیم ، آنان یادی از ما کرده اند که ما در جواب سلامشان می گوییم

السلام علیکم ایها الشهداء و رحمة الله و برکاتة

منبع : پایگاه اطلاع رسانی راهیان نور

 


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:برکات زیارت شهدا, :: 20:3 :: توسط : پویا اس ام

روزشمار جنگ در سالهاي ۵۷-۵۸       

  1357/11/22 هـ .ش:

سفارت عراق در تهران خبر نشريه عرب زبان المستقبل، چاپ پاريس، را درباره حمايت اين كشور از بازگشت محمدرضا پهلوي تكذيب كرد.

1357/11/26 هـ .ش:

سفارت عراق در تهران، با ارسال نامه‌اي به نخست وزير دولت موقت، سياست عراق را برقراري محكمترين علائق برادري با تمام ملت‌ها و عدم مداخله در امور داخلي آنان و احترام به آرمان‌هاي مشروعشان اعلام كرد.

1357/12/13 هـ .ش:

نخستين يادداشت دولت عراق به دولت موقت جمهوري اسلامي ايران، كه تا 15 شهريور 1359 به 134 عدد رسيد و در هيچ كدام آن اعتراضي به غصبي بودن سرزمين‌ها و استرداد آنها نشده بود.

1357/12/21 هـ .ش:

خروج ايران از پيمان سنتو؛ ماه بعد اين پيمان به طور رسمي منحل شد.

1357/12/23 هـ .ش:

عراق خروج ايران را از پيمان سنتو تبريك گفت و از ورود اين كشور به جرگه كشورهاي غير متعهد اعلام حمايت كرد.

1357/12/26 هـ .ش:

اعلام حمايت ظاهري عراق از برقراري رابطه حسنه با ايران و رعايت سياست عدم تعهد و عدم مداخله در امور داخلي و اجتناب از سياست برتري طلبي در خليج (فارس) و آمادگي همكاري متقابل و مساوي عراق با ايران.

1358/1/13 هـ .ش:

يك روز پس از اعلام برقراري جمهوري اسلامي ايران، نيروي هوايي عراق براي نخستين بار به گمرك بهرام آباد (در مهران) حمله كرد؛ از اين حمله تا يورش سراسري 31 شهريور 1359 عراق 636 نوبت از طريق زمين و هوا و دريا به خاك جمهوري اسلامي ايران هجوم آورد.

1358/1/14 هـ .ش:

نخستين تجاوز نيروي زميني ارتش عراق به منطقه خسروآباد، در غرب جمهوري اسلامي ايران.

فروردين 1358 هـ .ش:

برژينسكي، مشاور امنيت ملي رئيس جمهور آمريكا، وجود تضاد اصولي با عراق را رد كرد.

فروردين 1358 هـ .ش:

تهيه طرح «سيمرغ»، با تلاش دولت موقت جمهوري اسلامي ايران و ارائه آن به دولت عراق، براي تأمين امنيت مرزهاي دو كشور.

1358/1/21 هـ .ش:

احمد حسين البكر، رئيس جمهور عراق، با ارسال پيامي براي امام خميني، برقراري نظام جمهوري اسلامي ايران را تبريك گفت و خواستار برقراري روابط مستحكم ميان دو دولت شد.

1358/1/30 هـ .ش:

امام خميني، در پاسخ به احمد حسين البكر، از پيام تبريك وي تشكر كردند و رفتار مسالمت آميز دولت‌ها با ملت‌هايشان و پرهيز از اختناق را خواستار شدند.

1358/2/3 هـ .ش:

پيام تبريك حزب كمونيست عراق به امام خميني، به مناسبت پيروزي انقلاب اسلامي ايران.

1358/3/15 هـ .ش:

حمله هوايي هواپيماهاي عراقي به خاك ايران، كه بعد از اين نيز تكرار گرديد.  

1358/3/18 هـ .ش:

نخستين حمله هوايي ارتش عراق به پاوه، كه به شهادت و زخمي شدن تعدادي از ساكنان انجاميد.

1358/4/25 هـ .ش:

كناره‌گيري احمد حسن البكر از رياست جمهوري و شوراي فرماندهي عراق، در شصت و پنج سالگي، به علت ضعف جسمي؛ او در پي برقراري نظام جمهوري اسلامي در 1958 م وارد سياست شد و مدت كوتاهي از نوامبر 1963 معاون عبدالسلام عارف (رئيس جمهور) شد و يك روز پس از كودتاي 30 ژوئيه 1968 هيئت وزيران و 3 سال بعد جبهه ملي را (با حضور افراد بعثي و دمكرات و كمونيست) تشكيل داد؛ برقراري رابطه دوستانه با شوروي، سركوب چند كودتا، جنگ با كردها، امضاي پيمان صلح 1975 م با ايران از وقايع مختلف اين دوره است.

1358/4/25 هـ .ش:

صدام حسين، در چهل و دو سالگي، چهارمين رئيس جمهور عراق شد؛ او در 1975 م عضور حزب بعث (شاخه نظامي) گشت، در 1964م زنداني شد و در كودتاي ژوئيه 1968 م فعال بود و معاون حسن البكر در شوراي فرماندهي عراق شد؛ تحميل هشت سال جنگ به جمهوري اسلامي ايران، شهادت آيت سيد محمد باقر صدر و خواهرش، تعرض به عتبات عاليات و حوزه‌هاي علميه و علما، اشغال كويت در 2 اوت 1991 و آزادي آن به دست نيروهاي 28 كشور غربي (به رهبري آمريكا)، حمله مكرر تركيه به كردستان عراق، سركوب شيعيان جنوب، دو ترور نافرجام او از وقايع عمده اين دوره است.

1358/6/5 هـ .ش:

ملاقات وزير خارجه وقت ايران با صدام حسين در كنفرانس سران كشورهاي غير متعهد، در هاوانا، و دعوت از وي براي سفر به ايران و بهبود روابط و گسترش آن در بخش‌هاي بازرگاني و اقتصادي.

1358/8/12 هـ .ش:

عراق بهبود روابط با ايران را به مواردي چون اعطاي خود مختري به اقليت‌هاي كرد و بلوچ و عرب ايران منوط كرد.

1358/8/13 هـ .ش:

تسخير لانه جاسوسي آمريكا، در تهران، به دست دانشجويان مسلمان پيرو خط امام.

1358/8/15 هـ .ش:

اصابت راكت عراقي‌ها به ساختمان بهداري و بهزيستي روستاي سعدوني آبادان و تخريب آن.

1358/11/19 هـ .ش:

صدام حسين منشور پان عرب را اعلام كرد كه در مورد التزام كشورهاي عربي به كمك كشور عرب در حال جنگ با كشور غير عرب بود.

1358/11/19 هـ .ش:

دولت عراق آمادگي خود را براي دفاع از اين كشور و نيز براي دفاع از شرف و وحدت امت عرب در برابر كشورهاي ديگر، از جمله ايران، اعلام كرد.

 منبع : بنیاد حفظ وآثار نشرارزش های دفاع مقدس

 


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:روزشمار جنگ در سالهاي ۵۷-۵۸ , :: 20:3 :: توسط : پویا اس ام

نوروز در جبهه

یاد آنهایی که رفتند و جان دادند تا آبی ترین آسمان دنیا مال ما ایرانی‌ ها باشد، بخیر !!!

شب ها وقتی منورها دل آسمان را می‌‌شکست فکر می‌‌کردند که بر آنها در ساعات و روزها و ماههای گذشته چه گذشته است. حساب اعمالشان را می‌‌کردند قبل از اینکه آن ناظر شاهد بر اعمالشان رسیدگی کند.

شبهای عید بهترین زمان برای محاسبه بود. مثل من و تو می‌‌نشستند پای سفره هفت سینی که سیب و سماق و سکه ای هم در کار نبود و برایشان اهمیتی نداشت. مهم سفره دلشان بود که ستاره‌هایش را وقتی یا محول الحول و الاحوال می‌‌خواندند، می‌‌تکاندند...

نوروز در جبهه همیشه در میان گلوله‌ها با گل و بوسه توأم می‌‌شد. دو رکعت نماز روی آن سجاده پاک می‌‌خواندند و آن قدر همرزمان با هم رفیق بودند که یک دستمال سفید پیدا شود، برای پاک کردن آن بلورهای محرمانه !

حالا نیستند و سفره‌های هفت سین ما پر از سرکه‌های فراموشی شده...

نوروز و ایام عید که می‌‌شد در شرایط عادی جبهه و جنگ تا 5 روز از صبحگاه خبری نبود. عیدی بچه‌ها، سکه‌های یک تا پنجاه ریالی و اسکناس های صد تا هزار ریالی متبرک، دست حضرت امام (ره) بود و یا پول هایی که به یادگار نوشته شده بود از سوی بچه‌ها یا فرماندهان! و غذاهای این ایام بهترین غذاها بود و پذیرایی با میوه و شیرینی همه جا دایر.

در کنار همه این نعمت ها مراسم جشن و سرور بود، تئاترها و نمایشنامه‌های نشاط آور که به وسیله خود بچه‌ها تهیه و اجرا می‌‌شد و نمایش فیلم‌های سینمایی که زحمت تدارک آنها را بچه‌های واحد تبلیغات می‌‌کشیدند.

در جبهه هم سنت " هفت سین " چیدن سفره شب عید را حفظ کرده بودند. منتها با همان رنگ و روی جنگی اش.

مثل هفت سین لشگر 27 که عبارت بود از : 1_ مین سوسکی 2_ مین سبدی 3_ سیم تله 4_ سیم چین 5_ سیم خاردار 6_ سرنیزه 7_ سی چهار ( C4 ) که این آخرین نوعی خرج و مواد منفجره غیر حساس بود.

سوزن اسلحه، سیمینوف سمبه و سنگر را هم به عنوان مواردی از هفت سین یاد کرده اند که در جای دیگر معمول بوده است.

منبع : پایگاه اطلاع رسانی انصار الشهدا

 


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:نوروز در جبهه, :: 20:2 :: توسط : پویا اس ام

اصول جنگ          

امام (ره) با آگاهي از خصوصيات جامعه در قلب اكثريت آنها نفوذ كرد و اراده و روحيه آنها را برانگيخت و با توسل به آنها معادلات استراتژيكي را بر هم زد، كما اين كه شعار «خون بر شمشير پيروز است» تهيج كننده همين مطلب بوده است.

آيا موافق هستيد كه:

«اصل جلب افكار عمومي و پشتيباني همه جانبه ملت از جنگ و نيروهاي مسلح»

به اصول نه گانه جنگ، اضافه شود؟

1-  مقدمه:

  پايه و شالوده علم و هنر جنگ را كه شامل عصاره قوانين و تئوريهاي نظامي ارزيابي شده و نتيجه تجربيات و آزمايشات پي‌در پي صحنه‌هاي جنگ مي‌باشد و حاصل خون‌هاي ريخته شده و ميراث عمليات نظامي قرون گذشته و حال به شمار مي‌روند، تحت عنوان اصول جنگ نامگذاري نموده‌اند.

اين اصول در اثر پيروزيهايي كه از 500 سال قبل از ميلاد مسيح تاكنون نصيب سرداران معروف گيتي كه عقل و تدبير و شجاعت را در هم آميخته و سپس با دانايي عمل كرده‌اند، به دست آمده و به كشور خاصي ارتباط ندارند.

هر كشوري بر مبناي تعريفي كه از هر كدام از اصول جنگ دارد، براي خود اصولي چند را پذيرفته‌ است كه در عمليات نظامي براي نيل به پيروزي، آنها را مد نظر قرار مي‌دهد.

هيچ كشوري در جهان، اصول جنگ كشورهاي ديگر را نفي نمي‌كند، يعني نمي‌تواند نفي كند چون «اصل» تغيير ناپذير مي‌باشد، اما مي‌تواند تعريف ديگري براي آن منظور نمايد. مفاد و محتواي تعريف است كه نيت و تعبير و منظور هر كشور را در مورد هر يك از اصول جنگ انتخاب شده توسط آن كشور، تعيين و روشن مي‌نمايد.

شايان توجه است كه اصول جنگ جمهوري اسلامي ايران، موروثي ارتش و قدرت خاصي نيست بلكه مربوط به قرون متمادي است كه به مرور تقويت و تكميل گرديده و تاريخ نظامي ايران و اسلام نيز در تكوين و تأييد آن نقش بسزايي دارند.

اولين بار اين اصول توسط سون تزو استراتژيست معروف چيني مطرح شده است. اين اصول فيزيكي و قابل لمس مي‌باشند، يعني فرماندهان در هر رده‌اي با دريافت يا شناخت مأموريت، آنها را در طرح‌ريزي و هدايت نبرد يا عمليات مربوط بكار مي‌برند. حتي مي‌توانند مؤلفه‌هاي هر اصل را ليست كنند و اجراي صحيح آنها را در خلال طرح‌ريزي و اجرا كنترل نمايند.

2 – ماهيت جنگ تحميلي 8 ساله عراق عليه ايران، و حضور و شركت گسترده مردم در كليه ابعاد نظامي، اقتصادي، سياسي، رواني و ..... و نقش رهبري كم نظير امام خميني(ره) در ايجاد وحدت و همبستگي ملي و مذهبي و تفاهم بين همه اقشار، بخصوص جلب اعتماد ملت نسبت به اهداف سياسي كشور و به تبع پشتيباني وسيع آنها از جنگ، اين حقير را بر آن داشت كه براي چندمين بار روي اصول نه گانه جنگ مورد قبول ارتش، نظر عميق‌تري بيفكنم و به دنبال حقايق مسلم ديگري باشم.

در اين بررسي مجدد، به اين مسأله اعتقاد پيدا كردم كه ضمن تأييد اصالت اصول نه گانه قبلي مي‌توانيم اصل ديگري تحت عنوان « اصل جلب افكار عمومي و پشتيباني همه جانبه ملت از جنگ و نيروهاي مسلح» به آنها بيفزائيم. هر چند جهات و نكاتي از محتواي اين اصل را مي‌توان در محتوا و بطن «اصل تمركز» بيابيم. اما معتقدم اهميت اين موضوع اخير به حدي هويدا و مشعشع است كه مي‌توانيم جايگاه مستقلي براي آن در جمع اصول جنگ منظور نمائيم.

اين اصل در بعد استراتژيكي نمايانگر اين حقيقت است كه براي دستيابي به پيروزي نهايي در جنگ، ضرورت دارد، رهبري و دولت با برقراري روابط حسنه و تفاهم متقابل با مردم و ايجاد يكپارچگي و وحدت ملي و مذهبي، افكار عمومي را در جهت جنگ سوق داده و پشتيباني همه جانبه ملت، اعم از سياسي، نظامي، اقتصادي، اجتماعي، رواني و صنعتي را از جنگ و نيروهاي مسلح جلب نمايند.

در سطح عملياتي و تاكتيكي، شامل سازمان دادن، تجهيز كردن، آموزش و آماده‌سازي نيروهاي مردمي و شركت آنها در جنگ در قالب نيروهاي مسلح به منظور تقويت توان جبهه‌ها از نظر كمي و كيفي (در بعد عملياتي و تاكتيكي) در تمام طول مدت جنگ به طور مداوم مي‌باشد.

مسلم و آشكار است كه ارتش جمهوري اسلامي ايران در شرايط آن زمان به تنهايي قادر به دفع تجاوز و كسب پيروزي قطعي بر دشمن تا دندان مسلح نبود، زيرا معمولاً نيروي نظامي كه كشورها در زمان صلح نگهداري مي‌نمايند، در زمان جنگ كفايت نمي‌كند و بايد تعداد آنها افزايش يابد، سلاح، وسايل و تداركات و ارتباطاتش فراهم شود و سيستم اداره و تامين وسايل ادامه يابد، يا به عبارت ديگر از عناصر قدرت ملي به صورت كاملتري بهره‌برداري گردد. يكي از منابع و مولف‌هاي پر ارزش قدرت ملي، مردم است. منظور از مردم فقط تعداد نيست بلكه مردم با مجموعه عقايد و انديشه‌ها، خصوصيات و فرهنگ ملي و مذهبي و روحيه و اعتماد آنان است كه در كشور اسلامي ما مركز ثقل استراتژيكي محسوب مي‌شود.

اصولاً ارتش به علت بافت فرهنگي و سازماني خاص خود آمادگي پذيرش و آموزش و تجهيز نيروهاي مردمي را به آن شكل گسترده‌اي كه منظور رهبر كبير انقلاب، حضرت امام خميني (ره) بود، نداشت. بخصوص مسائل ناشي از انقلاب، امكان ايجاد چنين نيروي ميليوني توسط ارتش را از نظر رواني غير ممكن يا با مشكل مواجه ساخته بود. بنابراين براي استفاده كامل‌تر از عناصر قدرت ملي يعني «جلب اعتماد ملت و تشكل و بسيج گسترده آنها در قالب نيروي نظامي به صورت داوطلب» از سازمان نو پا و جوشيده از بطن انقلاب يعني سپاه پاسداران انقلاب اسلامي استفاده شد.

نيروي محركه‌اي كه اين اعتقاد و اين تمركز و پشتيباني بي‌دريغ و وسيع و مداوم مردمي را خلق و مداومت بخشيد، يكي ديگر از عناصر تشكيل دهنده قدرت ملي يعني رهبري قاطعانه حضرت امام خميني (ره) بود كه به عنوان عامل حياتي تركيب و هدايت مجموعه عناصر متشكله قدرت ملي، به شكل كارسازي سرنوشت‌ جنگ را دگرگون و پيروزي را براي ايران اسلامي و خفت و خواري و ناكامي را براي دشمنان ما آفريد.

امام در هر زماني، در هر محفلي و با هر گروه و فردي، بنا به اقتضا و مصلحت نظام توصيه و يا نصيحت خاصي مي‌فرمودند كه به شكلي اعجاز برانگيز در ايجاد همبستگي و وحدت ملي و تفاهم في ما بين كاملاً موثر واقع مي‌شد.

سخنان ساده و روشن و صريح ايشان در اعماق قلب آحاد ملت نفوذ مي‌نمود و ضمن رفع اختلافات و كدورتها نهايتاً سبب جلب اعتماد ملت نسبت به اهداف سياسي و نظامي جنگ گرديده و در نتيجه مردم با تمام وجود از جنگ پشتيباني نمودند و از بذل جان و مال خود براي دستيابي به پيروزي دريغ نكردند.

امام با رهبري بي‌نظير، كليه اقشار ملت را اعم از روحاني، دانشجو، دانش‌آموز، كارگر، كشاورز، پير، جوان، مرد و حتي جامعه زنان را به صحنه فرا خواند و آن تفكر را كه زنها بايد فقط در خانه مشغول خانه‌داري باشند بر هم زد و ديديم كه همان پيرزنهاي چادري نيز در پشت جبهه تا حد توان ولو با پختن نان يا دوختن لباس رزم، جنگ را پشتيباني نمودند. متن سخنرانيهاي متنوع امام (ره) در اجتماع طبقات مختلف مردم مبين اين حركت و نهضت عظيم و سرنوشت‌ساز مردمي مي‌باشد كه به منظور درك بيشتر، گزيده‌اي از فرمايشات ايشان ذيلاً درج مي‌گردد:

ما ..... چهل و چند ميليون هستيم كه اگر همه با هم باشيم، مطمئناً نه شوروي و نه آمريكا هيچ كاري نمي‌توانند بكنند.   

يك دسته از مسلمانان شيعه هستند و يك دسته‌اي از مسلمانان سني، يك دسته حنفي و دسته‌اي حنبلي و دسته‌اي اخباري هستند. اصلاً طرح اين معنا، از اول درست نبود. در يك جامعه‌اي كه همه مي‌خواهند به اسلام خدمت كنند و براي اسلام باشند، اين مسائل نبايد طرح شود. ما همه برادر هستيم و با هم هستيم امروز اختلاف بين ما، تنها به نفع آنهايي است كه نه به مذهب شيعه اعتقاد دارند و نه به مذهب حنفي و يا ساير فرق. آنها مي‌خواهند نه اين باشد نه آن، راه را اينطور مي‌دانند كه بين شما و ما اختلاف بيندازند. ما بايد توجه به اين معنا بكنيم كه همه ما مسلمان هستيم و همه ما اهل قرآن و اهل توحيد هستيم و بايد براي قرآن و توحيد زحمت بكشيم و خدمت بكنيم ...  

« ........... مطمئن باشد كه شما پايداريد. ارتش مطمئن باشد كه پايدار است. ما وظيفه داريم كه از ارتش پشتيباني كنيم، وظيفه خدايي داريم و شما مطمئن باشيد كه ما از شما پشتيباني مي‌كنيم................ هيچ كس نمي‌تواند كه به وضع شما و قدرت شما تصرفي بكند و نمي‌تواند كه يك تضعيفي از شما بكند، ملت ما با شما هستند، همه با شما هستند. شما هم بايد با ملت باشيد و هستيد الحمدا...

وقتي يك ملت، همه‌شان با هم بودند، ارتشش بود، سپاهش بود، بسيجش بود با اين وسعت، مردمش بودند، هيچ كس نمي‌تواند باهاشان معارضه كند. هم آمريكا اين مطلب را مي‌داند، هم شوروي مي‌داند كه ملت را وقتي بخواهند شكستي بدهند، به يك جبهه‌اي شكست مي‌دهند كه ملت همراهش نباشد.

يك جمعيتي كه يك هستند، يك دست هستند، اين جمعيت را نمي‌شود به هم زد. كوشش بكنيد در اين كه همه با هم باشيد. كوشش بكنيد به اين كه دست واحد باشيد، حتي دو دست نه، دست واحد باشيد.

............. لكن شرط اين كه ما بتوانيم مقاومت كنيم و بتوانيم حفظ كنيم اين كشور را، شما بخواهيد حفظ بكنيد حيثيت ملي خودتان را، حيثيت اسلامي خودتان، شرطش اين است كه با هم باشيد. فكر اين كه من ارتشي هستم بايد چه باشم، من عرض مي‌كنم سپاهي هستم بايد چه بشوم، من بسيجي هستم، اين فكر از سرتان دور بشود. همه يكي هستيد و آن قدرت اسلام است و آن قدرت ملي خودتان است.»

«.......... ارتش و قواي مسلح ما و پاسدارهاي ما و همه اينها پشتوانه‌شان همه ملت هست. الان شما مي‌بينيد سر تا سر مملكت ما در حال جنگند، دخترهاي توي خانه‌هايشان هم در حال جنگند، براي جنگي‌ها دارند كار مي‌كنند. يك همچو مملكتي كه ارتشش با ملتش يك است، رؤسايش با ديگران برادرند، اينها همه خدمتگزار هستند نسبت به ملت‌شان، ملت‌شان از آنها پشتيباني مي‌كند يك همچو ملتي از چي مي‌ترسد، و شما مطمئن باشيد ........»

«........... در كجاي دنيا شما سراغ داريد يك همچو مطلبي، يك همچو پشتيباني مردم از حكومت، از ارتش، سراغ نداريم ما جايي در اين، نظير نداشته است اين، در تاريخ هم نمي‌توانيد پيدا كنيد از بچه‌هاي كوچكي كه ده تومان دارند مي‌دهند به، براي ارتشي كه آنجا، قواي مسلحه‌اي كه آنجا كار مي‌كنند يا آن پير زن هشتاد ساله‌اي كه چند تا تخم مرغ دارد، اين ارزش دارد، ارزش اينها زياد است اما بايد حفظ كنيم اين ارزش را پيروزي مملكت ما براي همين ارزشهاست»

«....... خود مردم بحمدا... حاضر هستند و ما بايد از آنها تشكر كنيم و انصافاً ما رهين منت اين توده‌هاي بزرگواري هستيم كه همه چيزشان را مي‌دهند و چيزي هم نمي‌خواهند، از آن پير زن‌ها كه آن چيزي كه در طول عمرشان تهيه كردند، حالا مي‌آيند براي اسلام مي‌دهند تا آن اشخاصي كه قلك‌شان را مي‌شكنند و پولش را مي‌آورند براي اسلام مي‌دهند، من نمي‌توانم توصيف كنم از اين ملت و نمي‌توانم تجليل كنم، اما واگذار مي‌كنيم تا خداي تبارك و تعالي به آنها عنايت خاص خودش را اعطاء بفرمايد»

«...... امروز روزي است كه بر شما ملت واجب است با سربازان و پاسداران اسلام و ايران همكاري لازم و نزديك داشته باشند.

امروز روزي است كه ملت ما بايد دست در دست سپاه و ارتش نجيب و دلير گذاشته به دشمنان بفهماند كه بر فرض محال اگر وارد شهري شوند تازه با مردمي مسلح و جنگجو مواجه خواهند شد كه از وجب به وجب شهرشان دفاع مي‌كنند»

«امروز جنگ اصلي‌ترين مساله كشور است. ملت عزيز بايد توجه داشته باشد كه در كشوري زندگي مي‌كند كه بيش از چهار سال است كه در جنگ به سر مي‌برد و شهداي بزرگ تقديم به اسلام و انقلاب نموده است و اكثر نارسائيها به مناسبت تحميل جنگ از طرف ابرقدرتها بر ما است. بايد شور و شوق دفاع از ميهن اسلامي و اسلام را در تمامي قلب‌ها زنده نگه داشت. امروز قواي محترم مسلح كه حافظ حدود و ثغور كشور و حافظ نظم در داخل، از شهرها و روستاها گرفته تا راه‌هاي مواصلاتي بين آنها و از دفاع از كشور در جبهه‌ها تا دفاع از مظلومان و بالاخره قواي نظامي و انتظامي و مردمي كه تشكر و قدرداني از آنان در قدرت قلم قاصر است، وظيفه‌هاي مهم و مشكلي دارد ............

عزيزاني كه در جبهه‌ها در دفاع از اسلام و كشور اسلامي سر از پا نمي‌شناسند و جهات معنوي و عرفاني آنان را و عمق ارزش آن را جز خداي تعالي كسي نمي‌داند و راهي براي امثال بر آن نيست، بايد هر چه بيشتر به نصرت حق تعالي اعتماد كنند، كه قدرتهاي امكاني در مقابل نصر‌ الهي ناچيز است. عزيزان من! شما پيروز و منصوريد، چه در راه حق تعالي به نصر ظاهري برسيد و چه شهيد و معلول و اسير شويد.

............ و شما ملت عظيم الشان هستيد كه بايد چون كوه سر به فلك كشيده در مقابل همه مشكلات بايستيد و خداوند تعالي با شماست. اينك به تمام متصديان امور و دست‌اندركاران كشور هشدار مي‌دهم كه قدر اين جوانان حزب‌الهي را بدانيد و از آنان قدرداني كنيد و آنان را تشويق نمائيد و در آغوش محبت خود حفظ كنيد اينان بودند كه ايران را نجات دادند»

«............ قواي مسلح از ارتش و سپاه و ژاندارمري و شهرباني تا كميته‌ها و بسيج و عشاير ويژگي خاصي دارند. اينان كه بازوان قوي و قدرتمند جمهوري اسلامي مي‌باشند و نگهبان سر حدات و راهها و شهرها و روستاها و بالاخره نگهداران امنيت و آرامش بخشان به ملت مي‌باشند، مي‌بايست مورد توجه خاص ملت و دولت و مجلس باشند»

  «اصولاً هر گاه بين اهدافي كه دولتها براي خودشان تعيين مي‌كنند و ابزار و ارزشهايي كه بكار مي‌گيرند و آرمانهاي مردم، يك نوع سازگاري و يك نوع رفاه و آشتي وجود داشته باشد، ملت با تمام وجود، بسيج مي‌شود و از جنگ به خوبي پشتيباني مي‌نمايد.»

در مورد فوق «ووچي» متفكر چيني گفته است: «اگر مردم، احساس تامين و امنيت كنند و بين آنها و هيات حاكمه روابط حسنه و تفاهم متقابل وجود داشته باشد، در اين صورت وضع دفاعي مملكت از استحكام كافي برخوردار خواهد بود. اگر فرقه‌ها و دستجات مختلف پشتيبان و مؤيد دولت باشند، در اين صورت پيروزي در جنگ مسلم و حتمي است.»

همچنين سون‌تزو در 550 سال قبل از ميلاد گفته است: «يكپارچگي و وحدت ملي يكي ازضروري‌ترين و مهمترين شرايط دست زدن به يك جنگ منجر به پيروزي است. و اين پيروزي قابل تحقق نيست، مگر در سايه وجود دولتي دلسوز و فداكار نسبت به بهبود زندگي مردم و اجتناب‌كننده از هر نوع زورگويي و ستمگري نسبت به آنان.»

«مهمترين وسيله و عاملي كه مي‌تواند آحاد ملت ما را با هم متحد و همسو كند و آنها را تشويق نموده و بر سر حال آورد تا بدانجا كه حس شرافت و افتخار با خون آنها آميخته و عجين گردد و عاشقانه و صميمانه در راه دفاع از آرمانهاي مذهبي و ملي، جنگ را با طيب خاطر پذيرا شوند و از آن نهراسند و آن را به موثرترين وجهي پشتيباني و حمايت كنند، احساسات مذهبي و احساسات ملي است كه به نظر مي‌رسد در ايران اسلامي اين دو عامل در ريشه يكي هستند. فرهنگ ملي اكثريت جامعه ما را افراد مومن و معتقد به اسلام تشكيل داده است. در صورتي كه مذهب را از آنها جدا كني هويت اصلي خود را از دست رفته مي‌دانند، بنابراين، هر فرهنگي غير از شرايط فوق بر جامعه ما حاكم گردد، منجر به دوگانگي و تفرقه و جدايي مي‌گردد. در كشور ما اسلام زدايي كردن در حقيقت به معني تضعيف عناصر ناسيوناليست مي‌باشد. و برعكس، تقويت و ترويج اسلام به منزله تقويت و ارج نهادن به عناصر ملي خواهد بود.»

يكي از عوامل و مولفه‌هايي كه در كشور ما سبب جلب افكار عمومي و پشتيباني ملت از جنگ ناخواسته و تحميلي مي‌گردد، احترام و ارج نهادن به احساسات مذهبي و ملي آحاد جامعه است و در واقع برانگيختن اين ارزشها مي‌تواند به عنوان نيرويي بازدارنده مورد بهره‌برداري قرار گيرد. مسئولين كشور براي رعايت اصل مورد بحث ، ضرورت دارد ضمن حفظ تعادل مناسبات منطقه اي وفرامنطقه اي واعتمادسازي جهاني، باپرهيز ازتشنج  ، شعارهاي اصيل مذهبي را با شعارهاي ملي از قبيل «چو ايران نباشد تن من مباد ...» و «همه سر به سر تن به كشتن دهيم – از آن به كه كشور به دشمن دهيم» در هم آميخته و ايراني قوي و شكست ناپذير در برابر دشمنان بسازند. ما بايد به اين حقيقت آگاه باشيم كه در ايران اسلامي، خصوصيات ملي، اراده ملي و اصول اخلاقي، كه هر يك به تنهايي و هماهنگ با يكديگر به استعداد و شهامت يك ملت براي جنگيدن شكل مي‌بخشد، در قالب ناسويوناليسم اسلامي متجلي گشته و شكل گرفته است. به همين دليل امام (ره) با درك اين موضوع و با درايت خاص، ميزان تاثير و حتي طريقه نفوذ آنها را تعيين و با استفاده از شيوه‌هاي مؤثر، از اين گونه عوامل قدرت ملي كه داراي ظرافت خاص خود مي‌باشند به بهترين شكلي بهره‌برداري نمودند. امام مردم و خصوصيات آنها را عميقاً مي‌شناختند.

اصولاً وقتي خصوصيات طبقه حاكم جدا از ويژگيهاي ملت باشد، در اين صورت برانگيختن انگيزه‌هاي ملت، مشكل و حتي غير ممكن خواهد بود. اما آنان كه برگزيدگان واقعي مردم هستند و به نيابت از سوي ملت، در صلح و جنگ عمل نمو‌ده‌اند، سياستها را تنظيم، اجرا و پشتيباني كرده‌اند به خوبي توانسته‌اند از كيفيتهاي فكري و اخلاقي كه خصوصيات ملي مردم كشورشان را تشكيل مي‌دهند بهره‌برداري نموده و ايجاد وحدت و همبستگي نموده و پشتيباني عميق مردم را در لحظات بحراني جلب نمايند.

امام (ره) با آگاهي از خصوصيات جامعه در قلب اكثريت آنها نفوذ كرد و اراده و روحيه آنها را برانگيخت و با توسل به آنها معادلات استراتژيكي را بر هم زد، كما اين كه شعار «خون بر شمشير پيروز است» تهييج كننده همين مطلب بوده است. مارشال دوساكس در جستجوي سرچشمه‌هاي مرموز پيروزي و شكست، در كتابش به نام «موهومات در هنر جنگ» چنين نتيجه گيري كرده است كه «راه حل پيروزي در قلب انسانها قرار دارد و شخص بايد در آنجا به جستجو بپردازد»

همچنين كلاسويتز صد سال بعد، در اثرش به نام «در جنگ» در مي‌يابد كه اكثر موضوعاتي را كه در كتابش مورد بحث قرار داده، نيمي ناشي از علت و معلول فيزيكي است و نيمي ديگر ناشي از علت و معلول رواني است و شايد بتوانيم بگوييم كه علت و معلول فيزيكي تقريباً چيزي بيش از دسته چوبي شمشير نيست. در حاليكه روحيه و روان به منزله تيغه آن و سلاحي حقيقي است كه از فلزهاي خالص ساخته و پرداخته شده است. امام (ره) براي جلب افكار عمومي و بالا بردن روحيه مردم و جلب پشتيباني ملت از جنگ و نيروهاي مسلح، از همين خصيصه استفاده كردند و با نفوذ به قلب و روان مردم، ايجاد همبستگي و وحدت نمودند.

با توجه به موارد بالا، در مي‌يابيم كه براي پيروزي در جنگ، رعايت اصل «جلب افكار عمومي و پشتيباني همه جانبه ملت از جنگ و نيروهاي مسلح» در ابعاد استراتژيكي، عملياتي و تاكتيكي، لازم الاجرا مي‌باشد.

با توجه به اين نكته كه در زمان جنگ قسمت قابل ملاحظه‌اي از رزمندگان را نيروهاي احتياط و ذخيره تشكيل مي‌دهند بنابراين نحوه برخورد و رفتار فرماندهان با پرسنل وظيفه در حين خدمت بايد به گونه‌اي منطقي، انساني و كارساز باشد كه آنها را افرادي علاقه‌مند به سازمان و نيروهاي مسلح بارآورده به نحوي كه هنگام احضار، با دل و جان پذيراي خدمت و جانفشاني در راه آرمان و اهداف واگذاري باشند. نقش نيروهاي مقاومت بسيج هم مهمتر و پر رنگ‌تر از نيروهاي مذكور مي‌باشد.

قرارگاههاي عملياتي و بالاخص تاكتيكي كه سازماندهي و بكارگيري لشكرها تيپ‌ها و گردانها را در صحنه‌هاي نبرد بعهده دارند موظفند با بهره‌گيري از مجموعه عقايد، انديشه‌ها، خصوصيات و فرهنگ ملي و مذهبي، انگيزه‌هاي پرسنل را برانگيخته، اراده و شهامت آنان را شكل داده، بين آنها ايجاد همبستگي و وحدت نموده به نحوي كه حس شرافت و افتخار با خون آنها آميخته و عجين گرديده و عاشقانه و صميمانه در راه وصول به آرمانهاي ملي و مذهبي، جنگ را با طيب خاطر پذيرا شده و از آن هراسي نداشته باشند و بدين وسيله تاثيرات ناشي از پشتيباني ملت از جنگ و نيروهاي مسلح را به فعل تبديل و قدرت رزمي جبهه‌ها را افزايش دهند.

جنگ تحميلي 8 ساله در زمينه‌ بسيج نيروهاي مردمي به ما درسهايي آموخت كه لازم است اينك در زمينه‌ جذب نيروها، سازماندهي، تجهيز، آموزش و آماده‌سازي آنها و همچنين شكل بكارگيري اين نيروها از آن دروس بهره‌برداري كنيم و نقاط ضعف را از بين برده و نقاط قوت را تعميم و توسعه دهيم.

ضروري است كه در زمان صلح طرحها، دستورالعملها و روشهاي مناسبي براي بسيج تهيه شود تا در زمان جنگ، مشكلي ايجاد نگردد و جريان امر از يك مكانيزم منطقي و عملي موثري پيروي نمايد.

از نيروهاي بسيجي متناسب با توانائيها و خصايل آنها بخصوص از نظر علمي و شأن اجتماعيشان بهره‌برداري شود و تركيبات و روابط سارماني آنها مشخص، مدون و مصوب گردد.

پشتيباني جبهه‌ها بايد مداومت داشته باشد تا اين امكان به وجود آيد كه متناسب با نوع و وسعت عملياتي كه بايد انجام گيرد، استعداد نيروها تغيير يابد. طرحها بايد از انعطاف معقولي برخوردار باشد.

با توجه به اين مطلب كه قانون نظام وظيفه عمومي، جوابگوي نيازمندي نيروي انساني در زمان جنگ نيست و اين قانون فقط پرسنل رده‌هاي پايين مشاغل نظامي را تامين مي‌كند و در زمان جنگ به پرسنلي نيازمند مي‌باشيم كه بتوانند در رده‌هاي متوسط و بالاتر نيز انجام وظيفه نمايند. بنابراين ضرورت دارد در طرح بسيج، اين نقص مرتفع شود و براي اشغال پستهاي رده متوسط و بالاتر نيز نيروي لازم كه توانايي انجام وظيفه در آن مشاغل را داشته باشند پيش‌بيني گردد. افراد مذكور بايد در زمانهاي لازم، آموزشهاي تئوري و عملي را ديده تا تجربه و ورزيدگي و صلاحيت لازم را براي اشغال پستهاي مورد نظر كسب كنند.

نيروهاي بسيجي به پشتيباني لازم از قبيل وسايل، جنگ‌افزار، غذا و خدمات مختلف نيازمند مي‌باشند كه ضرورت دارد ترتيب انجام اين پشتيباني‌ها از قبل پيش‌بيني و به موقع فراهم گردد. براي اين كار لازم است سيستم خاصي جهت تامين و تعديل احتياجات نيروها بوجود آمده و فعال شود. در زمان جنگ 8 ساله اين بار سنگين بر دوش ملت قهرمان، صبور، ايثارگر و نجيب بود، هر چنداين موضوع جاي افتخار و سربلندي است اما اصلح است مكانيزم اين امر به صورت سازمان يافته و منطقي‌تري صورت گيرد.

در طرحهاي بسيج ملي ضرورت دارد كه نحوه استفاده و بكارگيري اضطراري ساير منابع ملي از قبيل كارخانجات صنعتي دولتي و خصوصي و محصولات دفاعي، مشخص و در جهت پشتيباني از نيروهاي مسلح منظور شوند، زيرا آمادگي صنعتي نبايد به عمليات متداول و متعارف جاري محدود شود، در زمان جنگ لازم است از حداكثر توليد بهره گرفت. براي تهيه اين طرحها لازمست از متخصصين نظامي، اقتصادي، صنعتي و حتي سياسي استفاده شود، به نحوي كه توسعه سريع توليدات را به ميزان كافي براي تامين احتياجات نظامي و پشتيباني از جنگ و حتي تامين نيازمنديهاي غيرنظامي و صادرات را مقدور سازد.

به هر صورت لازمست در زمان صلح پيش‌بيني ظرفيت حداكثر توليدات، بخصوص از نظر تجهيزات نظامي، براي پشتيباني از جنگ احتمالي، به عمل آيد. عدم توجه به اين موضوع از نظر طرحهاي استراتژيكي خطر آفرين خواهد بود. همچنين ضرورت دارد طرحهائي براي كنترل منابع از آغاز مخاصمات تهيه شود تا بتوان مداومت پشتيبانيها را حفظ نمود.

در خاتمه از كليه كارشناسان، فرهيختگان، پژوهشگران و محققين، درخواست مي‌نمايم، مقاله حاضر را نقد نموده و در جهت تأئيد، تكميل و يا رد آن اين حقير را ياري فرمايند.     

منبع :بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس

 

 


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:اصول جنگ , :: 20:1 :: توسط : پویا اس ام

موقعیت های هویزه

1. مقتل شهید حسین علم الهدی
2. مزار شهدای بومی هویزه و دشت آزادگان
3. مزار شهدای هویزه
4. مقبره مادر شهید حسین علم الهدی
5. مسجد یادمان
منبع : کتاب « سرزمین مقدس»، موسسه فرهنگی روایت سیره شهدا، ص 178

 

 


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:موقعیت های هویزه, :: 19:56 :: توسط : پویا اس ام

معرفی فکه

و اما فکه ... 
فکه را باید درک کرد، و می‌توان برای درک آن به سراغ شهید سیدمرتضی آوینی رفت که سه‌ پایه دوربینش را در رمل‌های آن استوار کرد تا بتواند یک تاریخ، بر جای مانده از حماسه والفجر مقدماتی و والفجر یک را به تصویر بکشد، جایی که خود او را نیز به تاریخی با عظمت مبدل ساخت. 
فکّه: نام منطقه ای است در شمال غربی استان خوزستان که از غرب به خطّ مرزی ایران و عراق، از شمال به منطقة چنانه، از شرق به ارتفاعات رقابیه و میشداغ و از جنوب به چزابه محدود می شود. فکّه را در زمین، با شن های روان و رمل و تپه های ماهور و در آسمان با شهدای تفحص و سیدمرتضی آوینی می شناسند. 
منبع : کتاب « سرزمین مقدس »، موسسه فرهنگی روایت سیره شهدا، ص 146

 

 


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:معرفی فکه, :: 19:55 :: توسط : پویا اس ام

معرفی طلائیه
طلائیه نامی آشنا و سرزمینی پر معناست. قطعه‌ای از بهشت که در منتهی‌الیه غرب استان خوزستان و نزدیک مرز ایران و عراق قرار دارد. دشتی وسیع به نام طلائیه که یادمان شهدای آن به مانند نگینی درخشان در میان آن کویر سوزان بوستانی بر پا نموده است.
از میانة جاده اهواز خرمشهر باید به یاد یاران عاشورایی امام حسین(ع) تقریباً 72 کیلومتر طی کنیم تا به سرزمین یاران عاشورایی خمینی(ره) برسیم. طلائیه در روزها و شبهای مربوط به عملیات خیبر شاهد صحنه‌هایی بود که صدها سال قبل از آن کربلا آن را دیده بود. کربلا جاودانه ماند و طلائیه نیز یادمان گشت تا برای همیشه یاد و نام یاران عاشورایی خمینی(ره) را زنده نگاه دارد.
طلائيه شب هاي زمستاني سرد و روزهاي تابستاني بسيار گرمي دارد. در اواسط فصل گرما، حرارت در اين منطقه اکثراً از 50 درجه سانتيگراد مي گذرد. زمين طلائيه، هموار و سطح آن پوشيده از خاک و رسوب نمک است. در زمان بارندگي با طغيان آب هور بيشتر طلائيه هم به زير آب مي رود. آبي که در سطح زمين است و عمق چنداني ندارد و همين باعث باتلاقي شدن منطقه در ماه هاي خاصي از سال مي شود. اگر از طلائيه قدري به سمت غرب برويد، به هور برمي خوريد. بر همين اساس مي توان گفت که طلائيه مرز بين خشکي و هور در اين منطقه به حساب مي آيد. 
طلائيه تابع بخش هويزه و دهستان بني صالح است و داراي قدمت چنداني نيست. شايد بتوان در اين مناطق گروهي از «صابئين مندايي» را يافت که به گفته مورخين محل زندگي و امرار معاش خود را دهانه رودخانه کرخه و هورهاي بين ايران و عراق انتخاب کرده اند. اينان گرچه در کتمان عقايد خود مي کوشند امّا نوعي از مسيحيان هستند که به يوحنّا اعتقاد دارند و عيسي را جانشين او مي دانند و تمام اعمال مذهبي آنان که مهم ترين آنها غسل تعميد است، با آب انجام مي يابد. از اين رو در اين مناطق و اطراف هور پراکنده اند. 
امّا آنچه منطقه طلائيه و هورهاي اطراف آن را معروف و زبانزد کرده است، نه اقوام و نه موقعيت جغرافيايي آن بلکه جنگ هايي است که در دهۀ 60 در آن اتفاق افتاد. طلائيه سال هاي سال در آرامش و سکوت روزگار مي گذراند تا آنکه جنگ تحميلي از سوي عراق آغاز شد و بر اين سرزمين همان گذشت که ... 
* نقاط مهم منطقه طلائيه:
1- پل نشوه
2- پد شرقي جزاير مجنون
3- انواع دژ، ميادين مين، تله هاي انفجاري، سنگرهاي بتوني، موانع خورشيدي، سيم خاردار.
4- طلائيه قديم و طلائيه جديد.
* ویژگی های سرزمین طلائیه در زمان جنگ: 
1- آسيب پذيري دشمن در عمليات آبي- خاکي
2- اهميت استراتژيکي منطقه در رابطه با هدف بصره
3- توان نيروها از نظر کمي و کيفي
4- کم عمق بودن هدف و امکان دسترسي به آن
5- تسلط نسبي نيروهاي شناسايي به منطقه بنا به تجربۀ خيبر
6- جغرافيا و نوع زمين که باتلاقي بود و اجازۀ تحرک به دشمن را نمي داد.
7- دشمن در اين منطقه فاقد عقبه مناسب بود.
منبع : کتاب « سرزمین مقدس »، موسسه فرهنگی روایت سیره شهدا، ص 188

 

 


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:معرفی طلائیه, :: 19:54 :: توسط : پویا اس ام

معرفی شرهانی

نام پاسگاه مرزي است كه تقريباً در 100كيلومتري غرب انديمشك واقع شده است، پاسگاهی که خاک آن در دو عملیات پیروزمند محرم و والفجر یک بر قدمهای رزمندگان دلیر اسلام بوسه زد و از آن پس جاودانه شد.
امروزه شرهانی یادمانی است که در میانه مناطق چم هندی، چم سری و عین خوش واقع است، این یادمان به همراه یادمان های دوکوهه، فکّه و فتح‌المبین از شمالی‌ترین یادمان های سرزمینهای جنوب است و متأسفانه به همین دلیل از مظلومیت بیشتری برخوردار است، و سرزمینی که هنوز در آغوش آن پیکرهای پاک و مطهر شهدای بسیاری به امانت آرمیده است، کمتر مورد توجه کاروان هاست.
از زیباترین جلوه‌های ماندگار در این مقرّ تفحص، صحنه‌های مربوط به کشف و شناسایی پیکرهای پاک شهداست.
منبع : کتاب « سرزمین مقدس »، موسسه فرهنگی روایت سیره شهدا، ص 134

 

 


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:معرفی شرهانی, :: 19:52 :: توسط : پویا اس ام

معرفی چزابه
تنگه مهم چزابه در شمال غربی بستان و در مسیر جاده‌ای که از مرز به طرف بستان کشیده شده، بین تپه‌های رملی و هورالهویزه، قرار دارد دو جاده نظامی در دو سوی آن قرار دارد، جاده‌ای در خاک ایران که چزابه را به فکّه متصل می‌کند و جاده دیگری که به العماره در عراق متصل می‌شود. دهانه این تنگه 5/1 کیلومتر می‌باشد و لذا از جنبه نظامی بسیار مهم و استراتژیک است.
تنگه چزابه یکی از پنج مسیر اصلی هجوم ارتش عراق به خوزستان بود. این قسمت با ارزش از خاک میهنمان در عملیات طریق القدس و با دلاورمردی و پایداری سربازان خمینی(ره) در آذرماه سال 1361 از اشغال دشمن خارج گردید.
همچنین عملیات مولای متّقیان نیز به منظور دفع پاتک دشمن و تثبیت مناطق آزادشده در منطقه چزابه انجام شد.
منبع : کتاب « سرزمین مقدس »، موسسه فرهنگی روایت سیره شهدا، ص 156

 


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:معرفی چزابه, :: 19:51 :: توسط : پویا اس ام

معرفی دهلاویه

دهلاويه روستايي کوچک در شمال غربي سوسنگرد ، در کنار جاده بستان و نزديکي هاي مرز غربي قرار دارد. مردم اين روستا که مردماني زحمت کش و بردبار هستند قوت لايموت خود را با عرق جبين از راه کشاورزي و دامداري به دست مي آورند. 
اين روستاي کوچک از همان روزهاي ابتدايي جنگ که دشمن بعثي قصد تصرف شهرهاي مرزي استان خوزستان را داشت، مورد تهاجم قرار گرفت. 
در اواخر آبان سال 1359 پس از اينکه عراقي ها سابله و پاسگاه آن را به تصرف در آوردند به سوي دهلاويه حرکت کردند. 
براي رسيدن به سوسنگرد يکي از راهها عبور از دهلاويه بود؛ البته دشمن نقاط ديگري غير از دهلاويه را هم براي محاصره سوسنگرد در نظر داشت تا هرچه بيش تر حلقه محاصره شهر را تنگتر کند. 
با يورش ارتش عراق به دهلاويه عده اي از رزمندگان از سپاه و ارتش که در دهلاويه حضور داشتند دليرانه به مقابله و مقاومت در مقابل ارتش تا دندان مسلح عراق پرداختند. لشکر 92 زرهي خوزستان نيز دستور احداث پلي شناور جهت انتقال نيروهاي تيپ 3 را صادر کردند. 
ولي در نهايت پس از نبرد شديدي که طي چند روز انجام شد در روز 24 آبان 1359 دهلاويه سقوط کرده و مدافعان آن نيز براي مبارزه به سمت سوسنگرد عقب نشيني کردند. 
اما دهلاويه فقط 310 روز در اشغال دشمن بعثي بود و سرانجام در تاريخ 27 شهريور 1360 در عملياتي به نام شهيد آيت الله مدني که توسط شهيد چمران طراحي و اجرا شد آزاد گرديد. و از آن به بعد بار ديگر حيات و زندگي به اين منطقه بازگشت و عشاير بار ديگر به آن منطقه بازگشتند. 
يک تکه خاک کوچک خدا، گمنام و بي هيچ سر و صدايي در گوشه اي از اين سرزمين، روستاي دهلاويه نام دارد. اهالي اين روستا هيچگاه گمان نمي کردند که روزگاري دهلاويه يکي از نقاط سرشناس ايران شود؛ نامش در کتابها بيايد و افراد بسياري به اين تکه خاک کوچک سفر کنند تا خاطره ي يکي از مردان خوب خدا برايشان زنده شود. 
روستايي که شايد کمتر ايراني نام آن را شنيده بود؛ اما اکنون نامي آشناست و همراه نامي بزرگتر از خود، يادآور مردي است که با شليک اولين گلوله ي دشمن عزم سفر کرد و با اين که يکي از مسؤولين رده بالاي مملکت و عضو دولت بود، اسلحه بر دست گرفت تا خون پاکش زمين دهلاويه را سيراب کند. 
در نزدیکی روستای دهلاویه یادمانی واقع شده که محل شهادت دکتر مصطفی چمران (وزیر دفاع و نماینده مجلس) به همراه تنی چند از همرزمانش می‌باشد. امروز این بناي يادبود، نماد سفيد، مرتفع و عظيم در دهلاويه خودنمايي مي کند. 
وارد حياط بزرگي مي شويم که در سمت راست آن مسجدي قرار دارد و در سمت چپ حدود 30 پله بالا رفته و محوطه اي تمييز و سنگفرش ديده مي شود. نماد سفيد و سر به آسمان کشيده در همين مکان قرار داشته و بر ديواره هاي آن چند سنگ نوشته بزرگ از مناجاتهاي عارفانه شهيد چمران نصب گرديده است. در آخرين قسمت اين مکان که بايستي و نگاه کني به ياد روزگار با طراوت و خوشي و سرسبزي مي افتي. 
از يادگارهاي زمان جنگ امروز چند تانک و کاميون سوخته و سه چهار قبضه ضد هوايي و توپ باقي مانده است، همچنين پشه هاي بزرگ، سمج و بي رحمي که همواره رزمندگان را در آن منطقه مورد هجوم خود قرار مي دادند از يادگارهاي زمان جنگ اين منطقه مي باشد.

منبع : پایگاه نشر آثار دفاع مقدس

 


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:معرفی دهلاویه, :: 19:43 :: توسط : پویا اس ام

معرفی دوکوهه

این پادگان در فاصله 7کیلومتری شمال شهر اندیمشک و 160کیلومتری شهر اهواز قرار دارد. قبل از انقلاب یکی از بزرگترین پادگانهای ارتش بود که در اختیار یکی از تیپ های لشکر92 زرهی ارتش قرار داشت. اما بعد از انقلاب و با شروع جنگ تحمیلی در شهریورماه 1359 و در نتیجة افزایش تعداد یگانهای نظامی سپاه، با توجه به موقعیت مناسب آن مورد توجه مسئولین نظامی قرار گرفت و اولین بار بصورت جدّی قبل از عملیات فتح المبین به عنوان عقبة نیروها مورد توجه قرار گرفت و به ترتیب تیپ های 7ولی عصر(عج)، تیپ14 امام حسین(ع)، تیپ تازه تأسیس محمد رسول الله(ص) و چند روز بعد تیپ های17 قم و 8 نجف اشرف در آن مستقر شدند. اولین اعزام در اسفندماه1360 به دنبال حمله ارتش عراق به چزّابه از دوکوهه صورت گرفت.
نام هایی را که دوکوهه هیچ گاه از یاد نمی برد: 
حاج احمد متوسلیان، حاج ابراهیم همت، رضا چراغی، عباس کریمی، رضا دستواره، مهدی زین الدین، حاج حسین خرازی، حاج احمد کاظمی، عمو حسن و... ساختمان گردان های مالک، مقداد، سلمان و...
در پایان این نکته را یادآور می شویم که اگر چه پادگان دوکوهه به نوعی با نام لشکر 27 محمد رسول الله(ص) گره خورده است، اما پادگان دوکوهه به عنوان یکی از پادگانهای مهم دوران دفاع مقدس که محل آموزش، سازماندهی و اعزام نیروها بوده است با توجه به ظرفیتهای مهمی که در خود داشته است نماد پادگانهای دوران دفاع مقدس است که 
الهام بخش آمادگی و انتظار پادگانی امام زمان(عج) می باشد و در واقع نماد انتظار مقدسی است که نیروهای جهادگر امام زمان(عج) باید داشته باشند و در یک کلام نماد پادگان آرمانی است که سید شهیدان اهل قلم سیدمرتضی آوینی خطاب به آن گفت: 
دوکوهه! آیا دوست داری که پادگان یاران مهدی(عج) نیز باشی؟ پس منتظر باش.

منبع : کتاب «« سرزمین مقدس »، موسسه فرهنگی روایت سیره شهدا، 

 

 

 


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:معرفی دوکوهه , :: 19:41 :: توسط : پویا اس ام


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:معرفی اروندرود, :: 19:41 :: توسط : پویا اس ام

معرفی شلمچه ...

«شلمچه را مي‌توان مرز خاکي و پاسگاه مرزي ايران و عراق تعريف کرد. شلمچه را مي‌توان اولين محور تهاجم ارتش بعثي عراق به سرزمين جمهوري اسلامي ايران تعريف کرد و ... اما نه!؟

«شلمچه» سرزمين با شرافتي است که شرافت خود را از دو حادثه و دو قافله و دو قدم دريافت کرده است... .

قافله‌اي از مدينه به سوي خراسان حرکت کرد، امير اين قافله، حجت خدا حضرت علي‌بن موسي‌الرضا عليه السلام بود که در مسير خويش از بصره به سوي اهواز بر خاک شلمچه قدم نهاد و شبي را در نخلستان اين منطقه بيتوته کرد.

قافله ديروزِ مولا، ردپايي از خود بر جاي گذاشت که شيعيانش در دفاع مقدس، در منطقه شلمچه‌ جاده امام رضا عليه السلام را کشيدند و آمدند سينه‌ها را سپر کردند و با فرياد «يا زهرا سلام‌الله عليها» خون دادند که ديگر به اسلام سيلي نزنند و مولايشان را به ولايتعهدي مأمون نبرند.

کاروان ديروز با کاروان امروز بسيجيان در شلمچه پيوند خورد و اين است که ديگر شلمچه نام پاسگاه مرزي نيست بلکه مرز ايمان و کفر است و صحنه نبرد عاشورائيان عصر انتظار. ياران خميني(ره) در شلمچه ايستادند تا ايران سقوط نکند، تا عمليات بيت‌المقدس و درگيري شديد لشکر5 نصر در شلمچه و عمليات رمضان و سپس کربلاي 4 و در نهايت حماسه‌هاي کم‌نظير و زيباي کربلاي 5 را خلق کنند.

شلمچه سرزميني تابناک و خورشيدي فروزان است، روزهايي که عده‌اي در تخت جمشيد جشن نوروزي بر پا مي‌کردند، علمدار عصر غيبت و انتظار حضرت آيت‌الله العظمي خامنه‌اي مدظله العالي نوروز 1378 را در شلمچه برگزار کرد تا شراره‌اي از سوز درونش را در قالب ابياتي چون:

«ز پاره‌هاي دل من شلمچه رنگين است سخن چو بلبل از آن عاشقانه مي‌سازم»

براي ما به يادگار بگذارد.

همانطور که عرض کرديم شلمچه شاهد چندين عمليات بوده است، عمليات دفع دشمن و مقاومت در روزهاي اول جنگ، عمليات هاي بيت المقدس، رمضان، کربلاي4، 5 و 8، بيت المقدس7 و دفع پاتک سراسري دشمن در پايان جنگ که از اين ميان ما به توضيحي پيرامون عمليات کربلاي5 مي پردازيم.

منبع : سرزمين مقدس، موسسه روايت سيره شهداء، ص 200

 

                            

 

 

 


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:معرفی شلمچه ,,, , :: 19:39 :: توسط : پویا اس ام

هزار فانوس مخفی

تعداد محدودی کمپرسی در یک کیلو متری پل خیبری در حال احداث جاده ای به طول 14 کیلو متر در دل هور بودند که بعد ها به جاده سید الشهدا معروف شد


این جاده به طرف جاده شمالی کشیده می شد و برای ساخت آن ا ز خاک همان منطقه که چسبندگی و استحکام خوبی داشت ، استفاده می شد .وقتی جاده به عمق دو کیلو متری در داخل هور رفت ، برای ادامه نهایی کار آن، جلسه ای با حضور فرملانده سپاه ، نیروی زمینی ارتش و کارشناس مهندسی تشکیل گردید .
مهندسان مزبور ادامه احداث جاده با خاک رسی منطقه را عملی نمی دانستند و استفاده از سنگ ، بتون یا بلوک های بتونی را پیشنهاد می نمودند .شهید رضوی که از طرح حاج ابوالفضل دفاع می کرد ، در جواب گفت :این طرح ها قابل اجرا نیست ، چون آوردن قطعات بتونی ساختمان های تخریب شده از پادگان حمید و یا جای دیگر ، پاسخگوی مسیر طولانی و عمق متوسط (3متری) آب هور در این منطقه نمی باشد و بلوک های بتونی پیشنهادی نیز به دلیل سنگینی و هزینه سر سام آور و مشکلات حمل به منطقه نیز میسر نمی باشد .حاج ابوالفضل نیز در دفاع از طرح خود به مشخصات خاک رس منطقه و میزان چسبندگی آن و کار برد آن در ساخت ؛ دژهای جزیره مجنون را یاد آور شد و با توضیحات خود فرماندهان را به ادامه کار متقاعد ساخت .در نتیجه ، کار ادامه یافت و امکانات بیشتری در اختیار سازنگان جاده قرار گرفت .
کمپرسی ها برای حمل خاک به دو دسته تقسیم شدند ؛ دسته اول خاک را از معدن می آوردند و در 3 کیلو متری هور خاک را دپو می کردند و دسته دوم که از کمپرسی ها با حجم بزرگ تر تشکیل شده بود ، خاک را برای ساخت جاده سید الشهدا تا دل هور حمل می کردند .روز سوم کار بود که عراقی ها ساخت جاده سید الشهدا را جدی گرفتند و از جانب آن احساس خطر کردند . لذا هواپیماهای عراقی پل خیبری را رها کرده و موشک هایشان را به سوی کمپرسی هایی که در جاده تردد می کردند ، شلیک نمودند .با وجودی که بعضی از موشک ها ، کمپرسی ها و سر نشینانش را به آتش می کشیدند ، ولی سایر رانندگان با فریاد الله اکبر و با روحیه ای عجیب کار را ادامه می دادند و بدین صورت در زیر بمباران شدید ، جاده به طور باور نکردنی مراحل ساختش را طی کرد .
از کارهای جالب در طول ساخت جاده که خود ابتکاری دیگر بود ، فانوس گذاری طول مسیر جاده سید الشهدا بود .
حددو 1000 عدد فانوس در دو طرف جاده با فاصله مناسب از هم قرار داده شده بود . چند جوان بسیجی مسئول این فانوس ها بودند و در غروب آفتاب آنها را کار می گذاشتند و با روشنایی صبح آنها را جمع می کردند تا برای شب بعد آنها را از نفت پر کرده و آماده کار کنند .این فانوس ها برای این بود که کامیون ها در تاریکی شب از مسیر منحرف نشوند و به داخل هور نیفتند .دور فانوس ها نیز با خاک طوری پوشیده شده بود که از طرف عراقی ها دیده نمی شد .برای اینکه فشار آب هور و حرکت آن به جاده صدمه ای وارد نسازد ، یک گروه ویژه مهندسی یک سری لوله های پنجاه اینچی را در کنار هم به فاصله هر 500 متر از هم در دل جاده به کار برده بودند تا آب هور در دو طرف جاده جریان داشته باشد .
ارتفاع جاده یک و نیم متر از سطح آب با لا تر قرار گرفته بود و به فاصله هر یک کیلو کتر ، پارکینگی احداث شده بود و در بعضی از پارکینگ ها ، پدافند هوایی نیز برای حفاظت از جاده مستقر شده بود .
کار ساخت جاده تقریبا پایان یافته بود . 71 روز پیش که به کار ساخت جاده شروع شده بود ، زمان زیاد تری برای پایان کار پیش بینی می شد ، اما گویا آن تابلویی که روز اول شروع جاده با عنوان جاده سید الشهدا در ابتدای مسیر کاشته شده بود ، کار خود را کرده بود و گویا امام حسین(ع) نیز عنایتی کرده بود جاده ای که به نام مبارکش ساخته می شد ، روز تولدش افتتاح شود . فردا روز هفتاد و دوم است ، روزی که قرار است چند متر باقیمانده جاده امام حسین ، آیا رمزی از این واضح تر و پر معنا تر در تایید جبهه حق سراغ دارید ؟امروز هفتاد و دومین روزی است که کار ساخت جاده آغاز شده است .
از دو طرف جاده ، دو راننده بولدوزر آخرین مترهای جاده را با اشتیاق به هم وصل می کنند  و جمع کثیری از رزمندگان شاهد کار آنها هستند .
با وصل شدن بیل های دو بولدزر ، راننده های آن از خوشحالی به سوی هم پر گشوده و با آغوش گرفتن یکدیگر افتتاح جاده را به سایرین اعلام می کنند و سر انجام 72 روز تلاش جهادگران با تقدیم خیل شهدای مهندسی – رزمی در روز تولد امام حسین (ع)به ثمر می نشیند .

 

عملیات  H3در فروردین 1360 از سوی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران انجام شد. نیروی هوایی با ارائه.... نقشه نبرد هوایی که بیشتر کارشناسان خودی، ریسک پذیری آن را بسیار بالا می دانستند،

 

اقدام به حمله ای نمود که نه تنها صدام، بلکه هیچ یک از کارشناسان جهان هرگز انجام این عملیات را پیش بینی نمی کردند. این عملیات به دست افسران نیروی هوایی، به صورتی کاملاً متکبرانه طرح ریزی شد؛ به نحوی که در طول جنگ های هوایی جهان بی سابقه است.
در این عملیات، هشت فانتوم به کمک یک فروند بوئینگ 707 هواپیمای ملی ایران، پایگاه «الولید» در مجموعه 3H، واقع در غربی ترین نقطه خاک عراق را که در نزدیکی مرز این کشور با اردن بود، به تلی از خاک تبدیل کردند. عراق بیشتر هواپیماهای جنگنده و مدرنِ خود را به همراه تجهیزات جنگی اش، برای دور ماندن ازحملات هوایی ایران و جلوگیری از نابودی نیروی هوایی خود، به آن منطقه منتقل کرده بود. بوئینگ 707 در این عملیات، وظیفه سوخت رسانی به هشت فانتوم را در مسیر رفت و برگشت بر عهده داشت؛ چرا که مسیر طولانی بود و هیچ هواپیمایی نمی توانست این مسیر را بدون سوخت گیری دوباره بپیماید.
این عملیات با موفقیت کامل به پایان رسید و منجر به نابودی کامل 48 هواپیمای دشمن شد که بیشتر آن ها بمب افکن های روسی بودند. موفقیت این افسران با ایمانِ از جان گذشته و نوآور، کنجکاوی کارشناسان مسائل جنگی را برانگیخت و آن ها را به شگفتی وا داشت.


 
منبع:عملیات اچ3 ،ازانتشارات نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران
 

 

 


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:هزار فانوس مخفی , :: 19:33 :: توسط : پویا اس ام


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:کتاب ترنم نور , :: 19:28 :: توسط : پویا اس ام

 

در اولین روزهای جنگ دشمن تا پشت رودخانه کرخه جلو آمد و در حاشیه کرخه که مشرف بر شهر شوش و جاده اندیمشک- اهواز بود مستقر شد. حضور رزمندگان اسلام در این جبهه، با شکل‌گیری خط دفاعی و اجرای عملیاتی تحت عنوان امام مهدی(عج) در سال1360، مقدمه اجرای عملیات فتح‌المبین شد. عملیات فتح المبین به عنوان فتح الفتوح رزمندگان اسلام که شروع آن با استخاره به قرآن و الهام از آیة شریفه «إنا فتحنا لک فتحاً مبیناً» بود در ساعت 30دقیقه بامداد فروردین ماه1361 به استعداد یکصد گردان از سپاه و 35 گردان از ارتش در مقابل 170 گردان از ارتش عراق در حالیکه دشمن همچنان در منطقه گسترده فکّه، شوش، عین خوش، چزابه و مناطق دیگری از جنوب صف آرایی کرده بود در چهار مرحله طرح ریزی شد. 
نیروهای خودی در قالب چهار قرارگاه عملیاتی سازماندهی شده و از چهار محور شوش، رودخانه کرخه، کوه میشداغ، در جاده اهواز- اندیمشک و غرب دزفول حمله را شروع کردند.      
درمرحله اول و دوم تنگه های عین خوش و رقابیه به روی دشمن مسدود و در دو مرحله دیگر، ارتش عراق تا پشت رودخانه «دویرج» عقب رانده شد، در این عملیات شهیدان، حسین خرازی، فرمانده لشکر14 امام حسین(ع) و محسن وزوایی از لشکر27 حضرت رسول(ص) در شکست عراقیها در محور رقابیه بیشترین نقش را به عهده داشتند.     
ابتکارات و خلاقیت ها: 
یکی از کارهای بی نظیری که در این عملیات انجام شدف حفر کانال و تونل در زمینهای رملی منطقه و دورزدن دشمن از طریق آن بود که ضمن اینکه خلأ پنج لشکری را که در محاسبات کم داشتیم، جبران می کرد، باعث محاصره لشکرهای 10 زرهی و مکانیزه عراق شد، لشکرهایی که غافلگیرشده و با تحمل آسیب های فراوان وارده از سوی «حاج احمد متوسلیان» فرمانده تیپ 27 محمد رسول الله(ص)، از میان رفتند.

منبع : سرزمين مقدس، موسسه روايت سيره شهداء، ص 122

 


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:معرفی فتح المبین , :: 19:25 :: توسط : پویا اس ام

 

در اولین روزهای جنگ دشمن تا پشت رودخانه کرخه جلو آمد و در حاشیه کرخه که مشرف بر شهر شوش و جاده اندیمشک- اهواز بود مستقر شد. حضور رزمندگان اسلام در این جبهه، با شکل‌گیری خط دفاعی و اجرای عملیاتی تحت عنوان امام مهدی(عج) در سال1360، مقدمه اجرای عملیات فتح‌المبین شد. عملیات فتح المبین به عنوان فتح الفتوح رزمندگان اسلام که شروع آن با استخاره به قرآن و الهام از آیة شریفه «إنا فتحنا لک فتحاً مبیناً» بود در ساعت 30دقیقه بامداد فروردین ماه1361 به استعداد یکصد گردان از سپاه و 35 گردان از ارتش در مقابل 170 گردان از ارتش عراق در حالیکه دشمن همچنان در منطقه گسترده فکّه، شوش، عین خوش، چزابه و مناطق دیگری از جنوب صف آرایی کرده بود در چهار مرحله طرح ریزی شد. 
نیروهای خودی در قالب چهار قرارگاه عملیاتی سازماندهی شده و از چهار محور شوش، رودخانه کرخه، کوه میشداغ، در جاده اهواز- اندیمشک و غرب دزفول حمله را شروع کردند.      
درمرحله اول و دوم تنگه های عین خوش و رقابیه به روی دشمن مسدود و در دو مرحله دیگر، ارتش عراق تا پشت رودخانه «دویرج» عقب رانده شد، در این عملیات شهیدان، حسین خرازی، فرمانده لشکر14 امام حسین(ع) و محسن وزوایی از لشکر27 حضرت رسول(ص) در شکست عراقیها در محور رقابیه بیشترین نقش را به عهده داشتند.     
ابتکارات و خلاقیت ها: 
یکی از کارهای بی نظیری که در این عملیات انجام شدف حفر کانال و تونل در زمینهای رملی منطقه و دورزدن دشمن از طریق آن بود که ضمن اینکه خلأ پنج لشکری را که در محاسبات کم داشتیم، جبران می کرد، باعث محاصره لشکرهای 10 زرهی و مکانیزه عراق شد، لشکرهایی که غافلگیرشده و با تحمل آسیب های فراوان وارده از سوی «حاج احمد متوسلیان» فرمانده تیپ 27 محمد رسول الله(ص)، از میان رفتند.

منبع : سرزمين مقدس، موسسه روايت سيره شهداء، ص 122

 


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:معرفی فتح المبین , :: 19:25 :: توسط : پویا اس ام

درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید
موضوعات
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عشق و احساس و آدرس pouyasm.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






ورود اعضا:

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 71
بازدید دیروز : 77
بازدید هفته : 149
بازدید ماه : 148
بازدید کل : 45207
تعداد مطالب : 78
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1

Alternative content